یه چیزی بهت بگم...
اگه واقعا بهشم فهموندی ک دوسش داری ولی اون اعتنایی نکرد دیگه کلا بزارش کنار
این قضیه مثل عشق یه طرفه پسرعموم ب منه
منو دقیق یاد اون روزا میندازه
اون هر کاری کرد من نتونستم باهاش کنار بیام
دوسش نداشتم ... اون خانواده اش مخالف بودن با من ازدواج کنه ولی یه تنه تو روی همشون وایساده بود ولی بازم من بهش علاقه ای نداشتم ☹یکی دیگه رو دوست داشتم
بعد از ازدواجم خیلی اذیتم کرد هی مزاحمم میشد با شماره های مختلف... شمادمو عوض کردم پیدا کرد
پیامهای عاشقانه میداد و دل شکستن و تاوان عشق و ...
وای تن منو می لرزوند
تا اینکه خودش زن گرفت و راحت شدم
ولی همیشه وقتی می بینمش سنگینی نگاهشو حس میکنم...