قبلم تیر میکشه از حرف مادر شوهرم

کونش گوهیه که جواب نمیده ،کوتاه بیای همه فکر میکنن راسته

منم خیلی تو سری خور بودم الان تو زندگی زناشویی دو ساله یاد گرفتم از خودم دفاع کنم. اعتقادم ندارم هر زنی به بهانه مادر شدن مقدس شده و اجازه داره هر کاری بکنه و هر چی بگه

تو نشو شوهرت باید بشه شوهرت باید برینه بهش چون ب ناموسش تهمت زده شده تو یا با هیچکدوم همکلام نشو یا خودت برو تو خونشون رو در رو هر چی از دهنت دراومد بهش بگو و پاشو بیا دگ نرو 

چرا؟؟ چیکار کردن با تو؟؟

من آره چند ماهه قطع رابطه کردم فقط با خواهر شوهر بزرگم در ارتباطم اون خودشو قاطی هیچی نمیکنه شوهرم نداره هر جا مسافرت و... بریم با خودم میبرمش. مثل مادر و خواهر دیگش نیست منم طور دیگه باهاش تا میکنم

منم در حال قطع رابطم واقعا ازشون متنفرم فقط ادمو میچزونن هیچ خوبی ندارن

عزیرم با همسرت صحبت کن و اگه م‌وافقت کرد حتما خودت خیلی محترمانه جوابشونو بده.اینکه شما رو محکوم به خیانت کردن خیلی بده و بگو واگذارتون میکنم به خدا.کم اما کامل پاسخ بدی بهتره تا دادو هوار راه بندازی.

ازهمون اول عقد تاحالادخالت اون هیچی

پارسال حاملگی خارج ازرحم داشتم بعدش توسقط که نگم چه حرفایی شنیدم الان ۱ساله حامله نمیشم مشکل ازشوهرمه حتی خارج رحمیمم مشکل ازشوهرمه.حالا مادرشوهرم هی میگه حامله نشدی؟چرانمیشی مرد ۱۰۰سالشم بشه زنش حامله میشه یعنی پسرم سالمه ازطرفی هم شوهرم میگه به کسی نگو مشکل دارم 

تو به پدرت کار نداشته باش الان به زن متاهلی زندگی خودتو داری خودت پشتوانه خودت باش با شوهرت یه بلایی سرش بیارید به غلط کردن بیفته وگرنه چند سال دیگه شوهرتم این حرفارو تکرار میکنه

ایشالا عین سگ تاوان پس بدن بی شرفا

هر کس و هر چیزی رو که حالتو بد میکنه از زندگیت دور کن یا حد خودشونو متوجه میشن و رفتارشونو اصلاح میکنن و ادامه پیدا میکنه یا اینکه بزار همون دور بمونن. من ۴ سال پیر شدم از دستشون هر نوع تحقیر و توهین حتی تهمت دزدی و... تحمل کردم ولی دیگه صبرم تموم شد تو تاپیکام هست ماه رمضون چیزی شد که دیگه صراحتا هر چی تو قلبم بود گفتم و تموم کردم با شوهرم هم اتمام حجت کردم گفتم تو آزادی با خانوادت رفت و آمد کنی ولی حق داری از بابت اونا توقعی از من داشته باشی.