2733
2739

چند سال پیش مادر دوستم داشت باهام دردو دل میکرد.خیلی هم رودروایسی داشتم باهاش.از زندگیشو شوهره خلاف کارش میگفت.

یهو گفتم خاله ریدی با این شوهر کردنت.هیچی دیگه بعدس با دوستم قطع رابطه کردم.یعنی دیگه روم نشد برم خونشون

کسی که میخواد بره دویدنو یادش بدید .یه لقمه نون پنیرم براش بزارید تو راه ضعف نکنه برگرده.


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

ما ی بار  با خواهرم و شوهرش و بچه شون مامانم و بابام 

سر سفره بودیم 

همسایمون شیر گاو داده بود بعد مامانم باهاش ماست درست کرد بعد اسم همسایمونه سامره بود گفتم بابا ماست و بخور با شیر سامره س😂😂

تو شرکت ازبس سوسک داره سرویس بهداشتیش،

میخوام برم یکم دروباروبسته میکنم یا در میزنم که مثلا فرارکنن😁

همکارامم سوژش کردن تامیخوام برم میگن دربزن سرلخت نباشن

⛔بهترِ یک 🐴 آدمو💋کنه ↩تا↪ یک💋 آدمو🐴کنه 🙆‍♀️⛔      ⛔این☝️ پروفایل و👈📿 ثبت کاربری شده💯وهرگونه کپی     برداری پیگردقانونی داردوانحصراتحت اختیاربنده↩🥴📿↪است💯      به بعضیام بایدگفت ببخشیدکه تودخالتاتون زندگی میکنیم🔎                   🥴☝️  منم داروغه ناتینگهام هستم💯
2738
تاندون😐

😂😂اینم ی سوتی دیگمم واعای

ب اسم کاربریم نخندین چون میخواستم بنوسیم پوران و نمونه اش شد این چیزی ک میخونید برای حاجت دل من وخودتون وظهور امام زمان  صلوات یاحمد بخونید  ممنون

من خدای سوتی ام ولی ماهی هم هستم اصلا یادم نمیمونه حرف هام  ، تقریبا موجبات خنده اطرافیانمو فراهم میکنم🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️ 

یکبار  خونه مادرشوهرم بودیم یکدفعه برقها رفت باتری گوشیم هم تقریبا خالی بود ،همونروز هم خواهرشوهر و همه بودن منم جلوی همه خیلی جدی گوشیمو زدم به برق که شارژ بشه🤦🏼‍♀️

یه بار خونه همسایمون بودیم بعد یکی از همسایه هامون شوهرش سر کوچه بود با یه مرده حرف میزد 

بعد خانومه گفت ببین پیاده میشن یا میرن چی میشه خلاصه خانومه رفت دوباره اومد 

بعد آفتاب بود میزد بع فرق صورتم گفت رفتن 

گفتم نه دارن فقط زر میزنن 

بعد ی لحظه دوهزاریم افتاد اون شوهرش بود 

بعدم می گفتم به شوهر تون نگفتم به اون مرده گفتم😂  

منم مجرد بودم رفتم تعویض روغنی، که روغن ماشینمو عوض کنم بعد یهو تا روی چال تعویض روغنی رفتم ماشینم بعدش روشن نشد نگو که بنزین تموم کرده از شانس بدم،، بعد شاگرد تعویض روغنه ماشینمو هل داد بردیم بیرون بعد بهم گفت هول میدم ماشینتو کنار جدول پارک کن که بری بنزین بگیری، منم انقد استرس گرفته بودم و هول کرده بودم که وقتی خواست ماشینمو هول بده عقب بره منم هول کردم دنده رو از خلاصی دراوردم گذاشتم دنده عقب، بعد پسره بیچاره از خنده نمیتونست حرف بزنه میخاست ماشینو گاز بگیره روشم نمیشد واضح بخنده که من ناراحت نشم همش

 میگفت نه آبجی نزنش تو دنده😂😂😂😂😂😍منم یهو فهمیدم چیکار کردم خیلی ضایع شدم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز