2733
2739

داغووون

سه چهار دا رمان دانلود کردم بخونم. دو تاش نویسنده اش دختر دوتا هم نویسنده پسر

یعنی تمام دو تا رمانی که مال دخترا بود حالت تهوع گرفتماز خوندتش از اول تا آخر 

هی مثلا نویسنده میخواست رابطه دخترا با همو نشون بده 

هی بهمفحش میدادنعی فلاکت هی آویرون 

اول تا اخرشم که اصلا رمان علشقانه نبود هر دختری هر پسری رو میدید هی میچسبوند خودشو بهش هی دستم به فلان جاش خوردتپش قلبم رفت بالا هی صورتشو دیدم فشار قبرم اومد پایین🙄

حالا رمان هایی که پسرا نویسنده اش بودن 

آخه چقد با معنی چقدر مفهومی و واقعی چقدر دوستا باهم درست رفتار میکردن 

واقعا آدم می مونه چی بگه راجب همجنساش😶

اینجا شرایطم رو میگم چون براگ سخته هر وقت تاپیک میزنم تک به تک به همه بگم😞من یه مادرو یه زن هستم خیلی خیلی عذاب کشیدم اووو بگم تموم نمیشه.ولی بدترینش تشنج دخترم تو شش ماهگی بود شوهرمم مشکل جسمی و اعصاب داره .شوهرم کارگر مشکل ذهنی و جسمی داره. دخترمم تشنج کرده💔شوهرم میتونه راه بره و حرف بزنه ولی از نظر عقلی مشکل داره خیلی مغزش کار نمیکنه هنگ میکنه پخمه اس جسمی هم تا یه کار میکنه میفته ضعیفه نمیتونه زیاد کاری انجام بده.خلاصه زندگیم میشه اینکه من تو یه شهر کوچیک که همه همدیگرو میشناسن تو یه خانواده بد نام به دنیا اومدم...بابام مشکل اخلاقی شدید داشت و داره مشکل مشکل روانی هم داره... مادرم از مجردی سابقه افسردگی داشت وقتی با بابام عروسی کرد بیشتر شد مشکل روانیش جوری که فقط قرص میخورد خواب بود...خلاااصه همه اینا رو میشناختن. هیچ کس از در خونمون رد نمیشد چه برسه به اینکه با من ازدواج کنه...بابام وضع مالیش عالیه.ولی پولی برای ما خرج نمیکرد.فقط دنبال هرزگی و هوس خودش بود..حتا تا پول نواربهداشتی رو نداشتم تو مجردی...با اون همه پولی که بابام داره.... خلاصه هیچ خواستگاری نداشتم. وقتی شوهرم اومد خواستگاریم باهاش ازدواج کردم

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728
از رمان ابکی متنفرم 

نه اتفاقا رمان هایی که پسرا نویسنده اش بودن عالی بود یعنی عااالی 

من عاشق ژانر وحشتم

رمان هیچکسان 

پسران بد 

عالی یعنی

اینجا شرایطم رو میگم چون براگ سخته هر وقت تاپیک میزنم تک به تک به همه بگم😞من یه مادرو یه زن هستم خیلی خیلی عذاب کشیدم اووو بگم تموم نمیشه.ولی بدترینش تشنج دخترم تو شش ماهگی بود شوهرمم مشکل جسمی و اعصاب داره .شوهرم کارگر مشکل ذهنی و جسمی داره. دخترمم تشنج کرده💔شوهرم میتونه راه بره و حرف بزنه ولی از نظر عقلی مشکل داره خیلی مغزش کار نمیکنه هنگ میکنه پخمه اس جسمی هم تا یه کار میکنه میفته ضعیفه نمیتونه زیاد کاری انجام بده.خلاصه زندگیم میشه اینکه من تو یه شهر کوچیک که همه همدیگرو میشناسن تو یه خانواده بد نام به دنیا اومدم...بابام مشکل اخلاقی شدید داشت و داره مشکل مشکل روانی هم داره... مادرم از مجردی سابقه افسردگی داشت وقتی با بابام عروسی کرد بیشتر شد مشکل روانیش جوری که فقط قرص میخورد خواب بود...خلاااصه همه اینا رو میشناختن. هیچ کس از در خونمون رد نمیشد چه برسه به اینکه با من ازدواج کنه...بابام وضع مالیش عالیه.ولی پولی برای ما خرج نمیکرد.فقط دنبال هرزگی و هوس خودش بود..حتا تا پول نواربهداشتی رو نداشتم تو مجردی...با اون همه پولی که بابام داره.... خلاصه هیچ خواستگاری نداشتم. وقتی شوهرم اومد خواستگاریم باهاش ازدواج کردم

من كلا رمان خوندن رو بوسيدم گذاشتم كنار لامصبا همشون طرفشون ميلياردر سيكس پك دار شاسى بلند دار عاشق و غيرتى همشونم يه سكانس دارن ك تو بارون بوده لامصبا😂😂😂اين شوهرايى هم ك پرايد دارن همشون شوهر منن بعدم فقط شوهر من شكم داره و كچله ديگه باقى همه ماشاءالله به يوزارسيف گفتن زكى😂😂😂

چه بیکاری رمان میخونی😐😂

دیگه همه مثل شما اتم نمیشکافنن که🤣🤣

اینجا شرایطم رو میگم چون براگ سخته هر وقت تاپیک میزنم تک به تک به همه بگم😞من یه مادرو یه زن هستم خیلی خیلی عذاب کشیدم اووو بگم تموم نمیشه.ولی بدترینش تشنج دخترم تو شش ماهگی بود شوهرمم مشکل جسمی و اعصاب داره .شوهرم کارگر مشکل ذهنی و جسمی داره. دخترمم تشنج کرده💔شوهرم میتونه راه بره و حرف بزنه ولی از نظر عقلی مشکل داره خیلی مغزش کار نمیکنه هنگ میکنه پخمه اس جسمی هم تا یه کار میکنه میفته ضعیفه نمیتونه زیاد کاری انجام بده.خلاصه زندگیم میشه اینکه من تو یه شهر کوچیک که همه همدیگرو میشناسن تو یه خانواده بد نام به دنیا اومدم...بابام مشکل اخلاقی شدید داشت و داره مشکل مشکل روانی هم داره... مادرم از مجردی سابقه افسردگی داشت وقتی با بابام عروسی کرد بیشتر شد مشکل روانیش جوری که فقط قرص میخورد خواب بود...خلاااصه همه اینا رو میشناختن. هیچ کس از در خونمون رد نمیشد چه برسه به اینکه با من ازدواج کنه...بابام وضع مالیش عالیه.ولی پولی برای ما خرج نمیکرد.فقط دنبال هرزگی و هوس خودش بود..حتا تا پول نواربهداشتی رو نداشتم تو مجردی...با اون همه پولی که بابام داره.... خلاصه هیچ خواستگاری نداشتم. وقتی شوهرم اومد خواستگاریم باهاش ازدواج کردم
2738
من كلا رمان خوندن رو بوسيدم گذاشتم كنار لامصبا همشون طرفشون ميلياردر سيكس پك دار شاسى بلند دار عاشق ...

هیچکسان 

و 

پسران بد رو بخون

اینجا شرایطم رو میگم چون براگ سخته هر وقت تاپیک میزنم تک به تک به همه بگم😞من یه مادرو یه زن هستم خیلی خیلی عذاب کشیدم اووو بگم تموم نمیشه.ولی بدترینش تشنج دخترم تو شش ماهگی بود شوهرمم مشکل جسمی و اعصاب داره .شوهرم کارگر مشکل ذهنی و جسمی داره. دخترمم تشنج کرده💔شوهرم میتونه راه بره و حرف بزنه ولی از نظر عقلی مشکل داره خیلی مغزش کار نمیکنه هنگ میکنه پخمه اس جسمی هم تا یه کار میکنه میفته ضعیفه نمیتونه زیاد کاری انجام بده.خلاصه زندگیم میشه اینکه من تو یه شهر کوچیک که همه همدیگرو میشناسن تو یه خانواده بد نام به دنیا اومدم...بابام مشکل اخلاقی شدید داشت و داره مشکل مشکل روانی هم داره... مادرم از مجردی سابقه افسردگی داشت وقتی با بابام عروسی کرد بیشتر شد مشکل روانیش جوری که فقط قرص میخورد خواب بود...خلاااصه همه اینا رو میشناختن. هیچ کس از در خونمون رد نمیشد چه برسه به اینکه با من ازدواج کنه...بابام وضع مالیش عالیه.ولی پولی برای ما خرج نمیکرد.فقط دنبال هرزگی و هوس خودش بود..حتا تا پول نواربهداشتی رو نداشتم تو مجردی...با اون همه پولی که بابام داره.... خلاصه هیچ خواستگاری نداشتم. وقتی شوهرم اومد خواستگاریم باهاش ازدواج کردم
رمانای تو گوشی مفتضح ترین نوشته های رو زمینن... ریپلای هم نزنین.. حوصله ندارم

رمان های‌کتابی که بصورت فایل دراومدن هم هست عزیزم..هرچند من از همین موبایلی ها،درست و حسابی خیییلی خوندم،مثل پانتی بنتی،مومیایی،نبض تپنده،در دم و...

همه رمانا ایرانی اینطورن اصن افتضاحح طرف روز اول دانشگاه تصادف میکنن و اکیپن و اخرشم باهم ازدواج میکنن همه چش رنگی و خفن همه ویلا دوبلکس تو شمال دارن

﷽ __بِسمِ رَبِّ چشمهایَش  ❤۹۹/۹/۹ 
شما رمان های ابکی و چرت و پرت دانلود میکنی  وگرنه خیلی از رمان های معروف و زیبا هستن که نویسند ...

من سبک رمان هایی که دوست دارم دانلود میکنم

اون نعروفا رو سبکشو شاید دوست نداشته باشم🙄

اینجا شرایطم رو میگم چون براگ سخته هر وقت تاپیک میزنم تک به تک به همه بگم😞من یه مادرو یه زن هستم خیلی خیلی عذاب کشیدم اووو بگم تموم نمیشه.ولی بدترینش تشنج دخترم تو شش ماهگی بود شوهرمم مشکل جسمی و اعصاب داره .شوهرم کارگر مشکل ذهنی و جسمی داره. دخترمم تشنج کرده💔شوهرم میتونه راه بره و حرف بزنه ولی از نظر عقلی مشکل داره خیلی مغزش کار نمیکنه هنگ میکنه پخمه اس جسمی هم تا یه کار میکنه میفته ضعیفه نمیتونه زیاد کاری انجام بده.خلاصه زندگیم میشه اینکه من تو یه شهر کوچیک که همه همدیگرو میشناسن تو یه خانواده بد نام به دنیا اومدم...بابام مشکل اخلاقی شدید داشت و داره مشکل مشکل روانی هم داره... مادرم از مجردی سابقه افسردگی داشت وقتی با بابام عروسی کرد بیشتر شد مشکل روانیش جوری که فقط قرص میخورد خواب بود...خلاااصه همه اینا رو میشناختن. هیچ کس از در خونمون رد نمیشد چه برسه به اینکه با من ازدواج کنه...بابام وضع مالیش عالیه.ولی پولی برای ما خرج نمیکرد.فقط دنبال هرزگی و هوس خودش بود..حتا تا پول نواربهداشتی رو نداشتم تو مجردی...با اون همه پولی که بابام داره.... خلاصه هیچ خواستگاری نداشتم. وقتی شوهرم اومد خواستگاریم باهاش ازدواج کردم
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز