بله يه جريان واقعا عجيبي هم بود براي كل فاميلمون
پسرعموم كه جوونه هم بود در اثر حادثه دلخراشي رفت تو كما و مرگ مغزي و فوت شد از حادثه تا خاكسپاريش دقيقا يك هفته طول كشيد بچه هاي فاميل بخصوص دخترها همه سريعا اومدن خونه عموم كنار عمو و زنعموم كه به شدت حالشون بد بود موندن يعني انقدر ما عمو و زنعمومونو بغل كرديم و گريه كرديم و دايم مراقبتشون رو كرديم و يكسره اونجا بوديم حتي بچه ها شب ميخوابيدن اونجا بعد از خاكسپاري عمو. و زنعمومو بردن درمانگاه و اونحا گفتن مشكوك به كرونااند و تست گرفتن هر دو مثبت بودن حدودا ٢٥ نفر دور هم بوديم اونم دايم تو بغل هم و جالبه يكنفر هم كرونا نگرفت من ميگفتم هيچكس كرونا نگيره ديگه باباي من ميگيره عموم همش تو بغلش بود٥