کسی هست که بافت با دومیل رو بلد باشه ؟ صفحه 4

بستنی،یخی

مدیر

عضویت: 1398/02/12

تعداد پست: 6047

میصرفه من بخوام کلاه ببافم؟؟

1399/06/29

10:32

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

fate___javad___meh

عضویت: 1399/06/17

تعداد پست: 425

از روی کلاش عکس نداری؟

نه ولی نت بزنی هستش

هیچ انتظاری از کسی ندارم!واین نشانه قدرت من نیست!مسئله خستگی از اعتماد های شکسته است...

1399/06/29

10:55

1 نفر لایک کرده اند ...

بستنی،یخی

مدیر استارتر

عضویت: 1398/02/12

تعداد پست: 6047

نه ولی نت بزنی هستش

اهان مرسی عزیزم خیلی بهم کمک کردید

1399/06/29

10:56

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.

fate___javad___meh

عضویت: 1399/06/17

تعداد پست: 425

همینه

هیچ انتظاری از کسی ندارم!واین نشانه قدرت من نیست!مسئله خستگی از اعتماد های شکسته است...

1399/06/29

10:56

1 نفر لایک کرده اند ...

بستنی،یخی

مدیر استارتر

عضویت: 1398/02/12

تعداد پست: 6047

آره بصرفه تره

ممنون دوست خوبم از اینکه بهم کمک کردید

1399/06/29

10:56

1 نفر لایک کرده اند ...

fate___javad___meh

عضویت: 1399/06/17

تعداد پست: 425

اهان مرسی عزیزم خیلی بهم کمک کردید

خواهش میکنم عزیزم

انشاءالله یه کلاه خوشگل ببافی😍

هیچ انتظاری از کسی ندارم!واین نشانه قدرت من نیست!مسئله خستگی از اعتماد های شکسته است...

1399/06/29

10:57

1 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16131

ممنون دوست خوبم از اینکه بهم کمک کردید

خواهش گلم

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/06/29

10:57

1 نفر لایک کرده اند ...

الی۲۳

عضویت: 1397/03/16

تعداد پست: 11602

بلد هستم تا حدودی این کلاه اسم بافتش چیه ؟

بله میصرفه بشینی پاشه دو روزه یه کلاهو بافتی

عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدایک روز صبح زود، پریدی، چه بی صداراحت بخواب، ای گل نیلوفری، بخوابما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب.............. خدا همه رفتگان خاک رو بیامرزه روحشون شاد ممنون میشم برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید.

1399/06/29

10:59

1 نفر لایک کرده اند ...