2752
2734
عنوان

خانومایی که زایمان طبیعی داشتین میشه بیایین،

| مشاهده متن کامل بحث + 2513 بازدید | 232 پست
هیچی تلاش میکردم زور بزنم میگفتم خب بلد نیستم😅😂 دکترم هی میگفت سر بچه رو میبینم زور بزن😩 اخرم ۳ ...

اره مثثل آب رو آتیش. من درداشو میترسم شدید

دوسدارم اپیدورال شم ولی باز میترسم فلجم کنن

اتفاقا من موقع دردا کل بیمارستانو  رو سرم گذاشتم ولی باز چنان زهرایی زدم ک جیگر دکتر حال اومد. ...

من وحشت میکنم ببینم لحظه بدنیا اومدن بچه حتی دندون پزشکی رفتم بیهوشم کردن باکلی اصرار دست خودم نیست استرس میگیرم نفسم بندمیاد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

من اگه بودم دغ میکردم اینجوری باهام حرف بزنه اولش گریه میکردم بدش تاجاداشت لهش میکردم بیشور این چه ر ...

کجا له کنه بیچاره نمیدونست چیکار کنه از درد  گریه میکرد میگفت غلط کردم منو ببرین سزارین بچش هم بزرگ بود کله بیمارستان فقط صدای زنه بود جیغ میزد پی پی دارم اصلا فاجعه بود من تو عمرم همچین صحنه ای ندیده بودم 

نخند😭😭😭😭 من میترسمممممم خدا خیلی درد داره دردای بارداری رو بزور دارم تحمل میکنم خیلی سخته😞😞 ...


بقول دوستمون منم دوست دارم هزار بار باردار بشم و هزار بار طبیعی زایمان کنم

من فقط میگفتم من میتونم . من از پسش برمیام

وگرنه منم زیاد تعریفای وحشتناک شنیده بودم از زایمان طبیعی

خواهرم معلمه بچه های مشکل ذهنی هستش

گفت خیلیاشون چون با دستگاه اومدن دنیا دچار مشکل شدن

یه نفرم گفت نوه ام با دستگاه اومده 2 سالشه تازه سینه خیز میره 

من از اینا ترسیدم 

خواهرم گفت نترس فقط گوش بده ماما چی میگه زور بزن و .....

منم از ترس اینکه بچه ام چیزیش نشه . هرچی توان داشتم زور زدم . اینقد جیغ نزدم که فکر کردن کسی نمونده برا زایمان

خدایا هر لحظه تو را شکر  ممنونم بابت هدیه قشنگت    دوستای عزیز منو تو تاپیکای ختم و داستان زندگی صدا کنین . ممنونم از همتون
اتفاقا باید چیزای کم حجم و مقوی خورد..من کلی خرما و پسته و تیتاب و ابمیوه تو اتاق زایمان خوردم..قبلش ...

اون لرزش که از گشنگی نیست

من که فکرمیکنم از استرس بود و کلا برای اینکه زایمان میکنی دیگه کم چیزی نیست

من پاهام و نمیتونستم نگه دارم از لرزش😟

اتفاق خوبی که منتظرش بودم افتاد🤓خدایاشکرت

من که رفتم ب ای زایمان طبیعی لباس پوشیدم شورتم پوشیدم گفت نوار بهداشتی هم بزار .مامای همراه داشتم اصلا نذاشت دراز بکشم روی تخت گفت اگه دارز بکشی دردت بیشتر میشه راه میرفتم بهم ورزش های بارداری با توپ رو یاد داد انجام دادم کلا پیش من بود با کیسه اب گرم .تا کمرم درد میگرفت ب ام کیسه میزاشت درد رو خیلی کم احساس میکردم .من زایمان فیزیو لوژیک بود ۵ سانت که باز شد سوزن مسکن بهم زد دیگه اصلا خیلی درد رو احساس نمی کردم نیم ساعت اخر هم رفتم رو تخت معاینه .۴ تا زور زدم بچه راحت دنیا امد برای واژنت گشاد نشه به کسی که برات بخیه میزنه بگو برام تنگ بخیه بزن .تنگی گشادی بستگی داره که چطور برات بخیه بزنن .

اره مثثل آب رو آتیش. من درداشو میترسم شدید دوسدارم اپیدورال شم ولی باز میترسم فلجم کنن

ن بابا این حرفا چیه ب خودت استرس الکی نده تلقین منفی نکن

من اسپاینال بودم 

تازه از اپیدورال بدتره..هیچیمم نشد

فقط اپیدورال روند زایمانو کندتر میکنه 

وااااا🙁 
کجا له کنه بیچاره نمیدونست چیکار کنه از درد  گریه میکرد میگفت غلط کردم منو ببرین سزارین بچش هم ...

وای خدایا حالا من به شوهرم قول دادم ۶تایی بچه بیارم اونم اولش پسرباشه اخه کلاپسرمیخواد بااین حال من سکته میکنم صدرهزار

اون لرزش که از گشنگی نیست من که فکرمیکنم از استرس بود و کلا برای اینکه زایمان میکنی دیگه کم چیزی نی ...

نمدونم من که بعد زایمان فقط گفتم یه چیزی بیارید بخورم...با شکم گرسنه نباید رفت تو اتاق زایمان..من مثلا یه دونه خرما میخوردم قشنگ انرژیشو حس میکردم

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687