توی خیابون داشتم با مادرم حرف میزدم یه لحظه یه نگاه به داخل کالسکه انداختم دیدم نیست🙄🙄وای چشمتون روز بد نبینه😟😟
اومده بود از بین کالسکه بیرون کلی هم ماشین با سرعت رد میشدن چقدر خدا بهش رحم کرد نشسته بود کف خیابون کنار پاهام،
دیگه از روی زمین بلندش کردم گذاشتم سر جاش😄😄تازه یه سالشم نشده شازده
نتیجه این که همیشه حواستون به نی نی های داخل کالسکه باشه☺️☺️