پسر طبقه بالاییمون یبار ازدواج کرد بچم داشت انقد هرز پرید زنه بچرو برداشت رفت زود با ی دختر مجرد ازدواج کرد
حالام هرروز این بدبختو میزنه
شبا تا 4صب میزنتس ظهرام خبر مرگش از سر کار میاد هی میزنه الان زنش هی میگه نزن بدنم درد میکنه....بدنم درد میکنه
دیگه طاقت صدای دعواشونو ندارم چیکار کنم
یبار نصف شب زنگ زدیم به پلیس اومد ولی چه فایده پلیس ک اجازه نداره بره داخل خونه