امروز نوبت دکتر داشتم سر صبونه بودیم کع من ب ساعت نگا کردم گفتم زود باش دیرم شد اونم یهو گفت از صبح که خواب بودی الان یادت افتاد ای روتو برم بعد ی حرف زشت ترکی زد منم اروم زدم از گردنش گفتم چقدر بی ادب شدی اونم برگشت یدونه زد زیر گوشم منم پاشدم بند و بساطمو برداشتم زدم بیرون تو راه کلی گریه کردم دکتر هم رفتم ولی چون وسط راه رفتم تو ی جای خلوت نشستم دیر کرده بودم دکتر بنود . الان برگشتم دیدم سر کوچه نشستا با دوستش چیکار کنم بنظرتون . ادم بدی نیس چند وقت کسخول شده یهنی یهو دیوونه میشه چ کنم بنظرتون . 2ماهه حاملم