روی دستش "پسرش" رفت ولی "قولش نَه"
نیزه ها تا "جگرش" رفت ولی "قولش نَه"
▪️این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
پای "نعش قمرش" رفت ولی "قولش نَه"
▪️شیر مردی که در آن واقعه "هفتاد و دو" بار
دست غم بر "کمرش" رفت ولی "قولش نَه"
▪️هر کجا مینگری "نام حسین است و حسین"
ای دمش گرم "سرش" رفت ولی "قولش نَه"