بچه ها
خانواده شوهر من خیلی حساس و زودرنج هستن من خیلی مراقب رفتارام هستم
ولی بیشتر از این موضوع مودی بودنشون عذابم میده ی روز خوبن ی روز سرسنگین بی دلیل
شوهرمم اینطوری بود خب کم کم درستش کردم بهتر شده
همیشه فک میکنن خودشون درست میگن
ی مشکل دیگه که دارم وقتی برنامه ریزی واسه جایی میکنن اگه ما جای دیگه برنامه داشته باشیم ناراحت میشن و لی اگه دختراش برنامه داشته باشن عادیه
گاهی اوقات واقعا عصبی میشم ولی در کل دختری نیستم که بتونم جواب بدم
کسی مث من هست خیلی تنهام
من اصلا متنشو نخوندم تا عنوان رو خوندم فقط تو ذهنم اومد قطع رابطه 😑😂
وای منم آدم به شدت حساس مودی ام بخدا دست خودمون نیست درکمون کنید 😂
چون نمیتونی جواب بدی اینطوری میکنن.
صبور باش
عزیزم شما وارد زندگی شخصیت با شوهرت شدی دیگ حد و حریمی قائل باش برا رابطتت برنامه هاتو برا دیگران بهم نزن و فکرتو ازاد کن ناراحتی دیگران دراینصورت نباید مهم باشه چرا ک فقط خودتو همسرت باید شاد باشین و زندگیتون درگیر این مسائل نشه
ناراحت میشن که بشن
چندبار بگین عادت میکنن
زیاد از حد مراعات کردین
خیلی قاطی نشو
اره تو کار منم دخالت میکنن شوهرمو یاد میدن که چادر بپوشم ولی به اون عروسشون نظر نمیدن چون زنگ میزنه گلگی میکنه حرف نزنی باهاش میگه چرا حرف نزده همش توقع دارن مامانش درس نماز و حجاب بلده بده ب دوسنشم گفته خودت نگو ب عروست ب پسرت بگو ب عروست بگه
منم هستم تنها نیستی.
آره واقعا حق داری اڌیت بشی.من خودم مجردم ولی با بعضی اقوام نزدیک این مشکلو داشتیم😣
بله منم همینم فقط انگار باید برم خونه پدرشوهر هر روز با این تفاوت که مادرشوهرم فوت شدن پدرشوهرم تنهاست یا میاد خونه ما یا ما میریم اونجا جای دیگه نثلا بخوام خونه مادرم برم مبگه حالا عصر یا فردا برو مسافرت هم که همه باید جمع باشن و من جای دیگه بخوام برم انقدر قیافه و زنگ که آخر سر دو روز این طرف دو روز اون طرف باید بمونیم
خدا ایشالله جوابشونو بدع که انقدر دخالت میکنن بعد من چون اول چادری بودم انگار باید چادری بمونم بعد میگه حرف درمیارن میگم بیارن میگه خودم دوست دارم چادری باشی الکی بخاطر حرف مامان فضولش بین من و شوهرم فاصله افتاده برای اولین بار به من میگه دروغگو
ما بعد ۸سال ۴تایی با بچهام رفتیم مسافرت بدون خانواده شوهر
هنوز باهامون سرسنگینن عوضی ها بابا تا سر کوچه می خوام برم باید خواهرشوهرمو ببرم این چ وضعشه
