هعی چرا بیدارین
سرم درد نفسمم تنگ
من از درد خوابم نمیبره
من دلم بچه میخوادنزدیک یکسال نیم اقدامم خسته شدم چراخدابچه نمیده
من از ترس و تنهایی بیدارم
از فکرا چرت و پرت از اینده از اینکه چی میخواد بشه خدا به دادمون برسه
از فکر زیاد
چون تا ۹ شب خواب بودم الان بخوام هم نمیتونم بخوابم
دلم میخواد بزارم برم یجا هیچکس نباشه :(
درد که زیاده، اما دل کسی، جاشون نداره:))
اینکه آینده چی میشه باگرونی چیکار کنیم اینکه مامانم مریضه دلم میخواد خوب بشه اینکه عشقم برگرده خانواده اش راضی بشن ازدواج کنیم خیلی چیزای دیگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
