سلام بچه ها این با اولین بار که اینجا پیغام میزارم ازتون راهنمایی میخوام من با پسری یه سال دوست بودم اومدن خواستگاری مادر پسر به خاطر اینکه من برادر زیاد دارم ممکن دخالت کنند مخالفت کرد و ما از هم جدادشدیم اما من تو یک ماه خیلی مریض شدم شرایط روحی خوبی نداشتم اصرار کردم که باز به هم یه فرصت بدیم فعلن حرف ازدواج نزنیم اون به من میگه باید قوی باشم حتما قسمت نبوده که نشده مادرش افسردگی داره پدرش هم فوت کرده بیشتر مسئولیت کارا با این اقاست الان با هم خوبیم رابطه امون خوبه اما حرف ازدواج و این چیزارو نزدیم من خیلی دوستش دارم اون مرد سواستفاده گری نیست منتها مادرش ممکن نتونه راضی کنه به نظرتون من چیکار کنم بهم نگین جدا شم نمی خوام جدا شم میخوام کاری کنم این اقا هم مجاب بشه تلاش کنه مادرش راضی کنه
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
جدا نشو ولي تلاش كن كه به مادرش بفهمونس اشتباه ميكنه
وقتي همه زندگيت ميشه يه دختر .......٥سال عمرمو گذاشتم پاش .من ميدونم با يكي ديگه س.ميدونم اون منو لو داده .ميدونم اون لو داده. ميدونم منو ديگه نميخواد ،ولي من الان دلم پر ميكشه واسه اينكه يه بار ديگه ببينمش.ديالوگ متري شيش و نيم insta:Yasivoroojak
چ دلیل مسخره ای😑😑😑البته منم وقتی مجرد بودم چون چارتا داداش داشتم و یکی یدونه بودم وقتی میشنیدن وحشتناک ب نظر میومد.ولی دیگه نه اینکه مخالفت کنن
من مادر نميشوم تا فرزندم را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم