تو نامزدی بودیم ی عمه دارم خیلی خیلی پرحرفه اتفاقی بیرون بودیم پسر عمم مارو دید گفتم وای الان میگن اینا محرم نیستن باهم بیرون بودن عمم کلی حرف در میاره شوهرم گفت ببین ب ابوالفضل قسم به داغ خودت کوچیک حرفی پشت سر زن من در بیاره اول خونشو اتش ندم مرد نیستم دوم اینکه یجا منتظر میمونم با لوله یجوری پسر عمتو میزنم ک تا یکماه نتونه راه بره
درسته من دعواش کردم و گفتم این حرفا اشتباهه دوس ندارم بگی ولی فهمیدم واقعا پشتمه تو هر ثانیه هر جا هوامو داره و براش مهمم