سلام
شوهرم اخلاقاش با من خيلي فرق داره
نجيب نيست صبور نيست گذشت نداره
الان داداشم اومده اينجا برامون چوب پرده نسب كنه
با داداشم خيلي بد حرف ميزنه دهن به دهنش ميزاره داداش من بزرگتره هي سكوت ميكنه هي كوتاه مياد ولي اون ادامه ميده
اتقد خسيسه انقد نظر تنگه همه فهميدن بهم تيكه ميندازن
خودم كه به ستوه اومدم از خساستش
از طرفي همسايمون يه زن مطلقه جوونه شوهرم با اون قرار گذاشته يك ساعت ديگه!
خيليييييييي دلهره دارم نميدونم چي كار كنممممم
من باردارم ميخواستم جدا شم خانواده ها نذاشتن