کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد،ندا آمد بر در خانه ام بیا آنقدر در بکوب تا در برویت وا کنم.وقتی بر در خانه اش رسیدم هیچ در بسته ای ندیدم،هر چه بود باز بود.گفتم خدایا بر کدامین در بکوبم؟ ندا آمد: این را گفتم که بیایی،وگرنه من هیچ وقت درهای رحمتم را بروی تو نبسته بودم.کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک...مهربــــان خـــدایم دوســــتت دارمـــــ
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد،ندا آمد بر در خانه ام بیا آنقدر در بکوب تا در برویت وا کنم.وقتی بر در خانه اش رسیدم هیچ در بسته ای ندیدم،هر چه بود باز بود.گفتم خدایا بر کدامین در بکوبم؟ ندا آمد: این را گفتم که بیایی،وگرنه من هیچ وقت درهای رحمتم را بروی تو نبسته بودم.کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک...مهربــــان خـــدایم دوســــتت دارمـــــ