سلام دوستاي خوبم بنظرم فقط و فقط اراده يه اراده ي اهنين كه بتوني تحمل كني كافيه چند روز تحمل كني و تمام، من خودم ادمي بودم روزي اگر يه پفك و چيپس و بستني و كلوچه نميخوردم شبش نميخوابيدم شام برنج ميخوردم اگرم نوني بود اون نونو بايد تا تهش ميخوردم يه وضعيت وحشتناكي بود ولي ديگه يه شب به اخرش رسيدم از خودم متنفر شدم لباسام تو تنم زشت بود تو حموم شكمم و پوستم اويزون بود انگشتر و النگوم برام تنگ شده بود خيلي از خودم بدم اومده بود لباس برام پيدا نميشد لباسي كه سليقه خودم باشه ولي از يه شبي ديگه گفتم زمين و زمان دست به دست هم بدن باز من شروع ميكنم خودمو نجات ميدم.