خیلیادرجریان من بودن ودرتاپیک های اخرم هس که نوشتم چیاشده خودم به همسرم اعتماد کامل دارم ومردخیلی خوبیه همانطورکه گفتم بعضی سوتفاهم ها پیش اومده بود منم که وسواس گرفته بودنسبت به همسرم شکاک شده بودم اماباخودم خیلی فک کردم وکلنجاررفتم دیدم شوهرم خودش ازقصداین کار کاروکرده و جریان هاروبرای شمام تعریف کردم وشماهم گفتین که همسرت راس میگه و الکی فکر نکن حالادیشبم بازقسمش دادم گفتم تو همه اتفاقاتی که افتاده جون من دروغی نگفتی یاچیزی پنهان نکردی یه کم فکرکردوپرسیدتوجریان خواهرم چی رو میگی؟ منم گفتم جریان گوشی که گرفته بودی ازش بعدگف نه بجون تو دروغی نگفتم منم گفتم چرا فک کردی و گفتی گف چون قسم خوردی فک کردم که مطمعن جوابتو بدم حالابااین حال الان من همه چی تموم کنم وبه زندگی برگردم مشکلی نیس؟؟
واقعا ک چتونه شما????
اگه انقدر فک کنی و بترسی مطمۍن باش از دستت میره
برو پی زندگیت از این فکراهم بیا بیرون عزیزم
عزیزم خودت رو پیر میکنی و شوهرت رو هم فراری میدی از خودت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
