2733
2739
عنوان

راهنمایی میخوام

375 بازدید | 74 پست

سلام، من 4 ساله ازدواج کردم، خانواده همسرم شهر دیگه ای زندگی میکردن(شمال) خونه پدری من تهران بود، ما بعد ازدواجمون بخاطر شغل همسرم دوسال کرمان زندگی کردیم، با اینکه از خانواده ام دور بودم ولی زندگیمون خوب بود و راضی بودم، دوساله که الان شمال زندگی میکنم، خونمون تا خونه خانواده همسرم یک ربع راهه، الان یه پسر یکساله دارم، تو این مدت یکبار یکی از خانواده همسرم نگفته تو که اینجا غریبی، دکتری جایی خواستی بری بچه ات رو بیار پیش ما، ولی هفته ای یکی دوبار خودشون بدون خبر قبلی میان خونمون و میشینن و من باید ازشون پذیرایی کنم و منم خب بچه ام کوچیکه ممکنه خونه ام بهم ریخته باشه دقیقا جاهایی که بهم ریخته اس رو زل میزنن نگاه میکنن،دریغ از جابجایی یه لیوان، کار همسرمم جوریه که از خونه به عنوان خوابگاه فقط استفاده میکنه 😐 آخر شب میاد، صبح میره، دیروز من دوتا دندون عقل کشیدم، نابود شدم یعنی، شب تب و لرز کردم، بچه ام هم دائم گریه میکرد، گرسنه اش بود و من جون غذا درست کردن نداشتم، خیلی دلم گرفت که حتی یه تعارف بهم نزدن، توقعی ندارم ولی خیلی دلگیرم، امروز به شوهرم گفت که دلخورم و دیگه دوست ندارم خانواده ات همش بیان اینجا وقتی بدرد من نمیرسن، به نظرتون کار بدی کردم و شما اگه جای من بودین چیکار میکردین

ببخشین خیلی طولانی شد 🧡


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به نظرم آدم برای غریبه قلبش میتپه وقتی میبینه تو شرایط سختیه اونا که دیگه خانواده همسرتن و شما عروسشون هستی.


از توقعاتت به همسرت بگو اما از خانوادش بد نگو.اینطوری متوجه میشه مشکلت رفت و آمدشون نیست بلکه کمی صمیمیت میخوای 

آدمی که شمارو نصیحت میکنه در واقع داره با خودش تو گذشته صحبت میکنه🎭
2728
کاش خودت قبلش بچت رو میبردی میزاشتی خونشون که پسفردا بهونه نیارن که بگن خوب میاوردیش مگه غریبه ایم ک ...

یبار که میخواستم برم دکتر زنان بهشون گفتم گفتن پیش ما نمیمونه و گریه میکنه، دیروزم گفتم دارم میرم دندون پزشکی فقط نگاه کردن و سکوت

به نظرم آدم برای غریبه قلبش میتپه وقتی میبینه تو شرایط سختیه اونا که دیگه خانواده همسرتن و شما عروسش ...

میگم، همش میگه به خانواده خودت بگو بیان پیشت باشن و یا میگه پرستار بگیر. 

یبار که میخواستم برم دکتر زنان بهشون گفتم گفتن پیش ما نمیمونه و گریه میکنه، دیروزم گفتم دارم میرم دن ...

پس لزومی نداره هروقت میان در رو باز کنی، بزار چندبار پشت در بمونن خودشون رفت و آمد رو کم میکنن 

2740

بمیرم خدایی تنهایی وغریبی خیلی سخته مخثوصا برای دختر که مادرش پیشش نباشه 

من دخترم میخاست خونه بگیره مادرشوهرس گفت باید سمت خونه ی مادرش بگیره چون دختر اوایل زندگی خیلی به مادر احتیاج داره

عزیزم میدونم تنهایی و غربت سخته ولی اگه میخوای سخت بشی قوی بشی بزهاتو بکش انتظارات تو ازبقیه به زی ...

شدنی نیست، من واقعا توقعی ندارم ولی اونا هم نباید توقع داشته باشن، هفته ای دوبار پشت در خونه هستن و به راحتی میگن دلمون برای بچه تنگ شده بود، آرزو به دلم موند بگن دلمون واستون تنگ شده! من واقعا توانایی پذیرایی ندارم با بچه شیطون و کوچولویی که حتی حاضر نیستن دوساعت نگهش دارن، توقع دارن بیان بشینن من پذیرایی کنم و بعد دو سه ساعت برن. سخته برای من

بمیرم خدایی تنهایی وغریبی خیلی سخته مخثوصا برای دختر که مادرش پیشش نباشه  من دخترم میخاست خونه ...

تو رو خدااااا نزارین، من داغون شدم، شبی نیست که با گریه نخوابم

بگیرعزیزم پرستار بگیر ولی بهشون روننداز

امروز آگهی دادم واسه پرستار، واقعا دارم نابود میشم، نون میخوام بخرم باید بچه 10 کیلویی رو بغل بگیرم، باورت میشه یه دوش نمیتونم بگیرم! 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mahsa_ch_82  |  2 ساعت پیش