رفتم جلوی اینه ایستادم ....تمام اجزای صورتم رو از نظر گزروندم ...چشمام ...چشمام برق خاصی داشت ...اقامون همیشه میگفت وقتی به چشمات زول میزنم ...توی چشمات گم میشم ..میگفت چشمات دریایی داره که من رو توی خودش غرق میکنه ...میگفت من فدای اون دو تا چشمای رنگ شبت بشم ...دست میکشم روی چین و چروک های روی صورتم ...خیلی سال گذشته ....ولی من هنوز چشم به راه محمدم هستم ...دلم پر میزنه برای آغوش گرم و مردونش ...بغلم کنه و باز بگه فاطمه خانم عطر تنت برام از هر عطری خوش بو تره ...ولی .....
نیست ...محمدم رفته ...رفت تا دفاع کنه از ناموسش ...رفت دفاع کنه از وطنش ....قاب عکس روی طاقچرو برداشتم ...با چهره خندونش بهم خیره شده بود ...قاب عکس رو بغل کردم و قطره اشکی از گوشه چشمام روی گونم افتاد ..محمدم من منتظرتما ....هنوز منتظرم ...منتظرلمس دوباره دستای پهن و مردونت ...خیلی دوست دارم
خیلیییی زیاد ❤
محمدم منتطرت هستم ...
🌱این اسم مستعار است🌱
به یاد شهدای گمنام
ببخشیدا دوباره برگشتم 🤣🤣
اینو بدم برم دیگه
دیگه ببخشید میدونم خیلی ابتدایی و داغونه😐😐😐
با هر که دلم ز عشق تو راز کند
اول سخن از هجر تو آغاز کند
از ناز دو چشم خود چنان باز کنی
که‌آن دم زده لب به خنده‌ای باز کند
🍃🌼🧡
مهستی گنجوی
ﺍز مُلکِ جهان ﻭ عیشِ عالم
من عشقِ تو اختیار دیدﻡ...
🔻مولانا
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
