یکی از دوستام چند سال پیش عاشق یه پسر بود شدیدا همو میخواستن و همه خانواده پسره تا مادر و خواهر و برادرش میدونستن و با این دوستم در رابطه بودن همه خواهر برادر پسره به دوستم میگفتن آبجی و رابطشون خیلی خوب بود خیلییییی مادر پسره خیلی دوسش داشت ولی نمیدونم چی شد و یکی از خواهرای پسره چیکار کرد که زیر آب دوستم رو زد و کاری کرد که پدرش به هیچ عنوان قبول نکنه و نیاد خاستگاری و بعد از یه مدت پسره رفت زن گرفت الانم فکر کنم بچه داره ولی این دوستم حتی بعد از اون هم با داداش های پسره با خواهرهاش و مادر پسره در ارتباط بود حتی مادر پسره میخواست برا عمل قلب زنگ زد از دوستم حلالیت خواست گفت بخدا من راضی بودم داداشاش سر دوستم کلا با اون داداششون قطع رابطه کردن خواهراش همیشه زنگ میزدن حتی مادر پسره اون دخترش رو که باعث جدایی اینا شد نفرین میکرد و میگفت خدا کنه خودش تقاص بدن بچه هاش تقاص اینو ندن خلاصه الان چند سالی گذشته و دوستم مجرد و ازدواج نکرده بعد حالا چند روز پیش داداش کوچیکه اون دوست پسرش که مجرده از دوستم خاستگاری کرده گفته تو زن زندگی هستی و میخوام بدستت بیارم ولی من هر چی میگم نمیشه خودشم دو دل بنظر شما میشه ؟؟؟
روزگاری شهر ما ویران نبود/دین فروشی اینقدر ارزان نبود/صحبت از موسیقی عرفان بود/هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود/دختران را بی حجابی ننگ بود/رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود/دختر با حجب و حیا ، قرتی نبود/خانه فرهنگ ، کنسرتی نبود/مرجعیت مظهر تکریم بود/حکم او عالمی را تسلیم بود/یک سخن بود و هزاران مشتری/آن هم از لوث قرائت ها بری/وای که در سالهای سیاهه دوهزار/کار فرهنگی شده پخش نوار/ذهن صاف نوجوانان محل/پر شده از فیلم های مبتذل/پشت پا بر دین زدن آزادگیست/حرف حق گفتن عقب افتادگیست/آخر ای پرده نشین فاطمه/تو برس بر داد دین فاطمه/بی تو منکر ها همه معروف شد/کینه توزی با ولی مکشوف شد/در به روی رشوه گیران باز شد / دشمنی با نائبش آغاز شد/بی تو دلهامان به جان آمد بیا/کاردها بر استخوان آمد بیا...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تمام خانواده پسره میشناسنش حتی خواهر زاده و برادر زاده زن داداش و حتی دامادهاشون عمه و عمو یعنی خیلی باهم جور بودن هر روز با خواهرهاش حرف میزد واقعا انگار ازدواج کرده بودن وقتی اون خواهرش که حتی همین داداشاش هم نفرینش میکنن بهم زد همه چیز رو همه هنگ کرده بودن و ناراحت بودن اصلا نمیدونم سر چی بهم زد ولی خیلی وقتا باهاش حرف میزنن و زنگ میزنن و صحبت میکنن بنظر من نمیشه ازدواج کنه بنظر شما چی اصلا چنین چیزی دیدید
روزگاری شهر ما ویران نبود/دین فروشی اینقدر ارزان نبود/صحبت از موسیقی عرفان بود/هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود/دختران را بی حجابی ننگ بود/رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود/دختر با حجب و حیا ، قرتی نبود/خانه فرهنگ ، کنسرتی نبود/مرجعیت مظهر تکریم بود/حکم او عالمی را تسلیم بود/یک سخن بود و هزاران مشتری/آن هم از لوث قرائت ها بری/وای که در سالهای سیاهه دوهزار/کار فرهنگی شده پخش نوار/ذهن صاف نوجوانان محل/پر شده از فیلم های مبتذل/پشت پا بر دین زدن آزادگیست/حرف حق گفتن عقب افتادگیست/آخر ای پرده نشین فاطمه/تو برس بر داد دین فاطمه/بی تو منکر ها همه معروف شد/کینه توزی با ولی مکشوف شد/در به روی رشوه گیران باز شد / دشمنی با نائبش آغاز شد/بی تو دلهامان به جان آمد بیا/کاردها بر استخوان آمد بیا...