خدا نگذره از مامانای بیخیالی که صبح تاشب بچه هاشون توکوچه پلاسن هررروز عصرپسرم میره پشت پنجره توکوچه رونگاه میکنه وحسرت میخوره گریه میکنه عصبی شده میگه ببین چه خوشبختن ببین چه مامان مهربونی دارن کرونا ففط واسه منه؟؟؟ ببین مامانشون بهشوو اعتماد دارن من واسه خودم متاسفم توبه من اعتماد نداری یکی دوبارانقدرگریه کرد تسلیمش شدم ماسک زدیم بردمش توکوچه دوچرخه سواری ولی مگه دست برداره میگه اونا ازمن کوچیکترن بزار برم میگه چرا قبولم نداری چرااطمینان نداری چیکارش کنم من آخه کاش این پنجره لعنتی نبود بچم انقدرغصه نمیخورد