چی؟؟
فقط چند جارو فهمیدم😂😂
هن؟؟؟!!!!
به خدامقصرنیستم ولی شوهرم بااینکه فهمیده مادرش باهام قهره دوباره همون رفتارقبلی بامادرش روداره میگه مریضه میترسم چیزی بگم حالش بدتربشه میگه می‌دونم حق باتوئه
مادرشوهرم داره ازاین قضیه ی مریضیش سواستفاده می‌کنه تا کسی بخواد چیزی بگه سریع فشارش میره بالا ودکتر.
آخه دوست دارم شوهرم ماهیت اصلی مادرشومتوجه بشه چه جادوگریه شوهرم توی اتاق بود ومنم توی آشپزخونه مادرشوهرم هی میگفت من دیگه از غذاها نمی‌خورم میرم یه جای دیگه تا بدون من بهتون خوش بگذره مادرشوهرم وپدرشوهرم چندروز خونه نبودن وبعدش که اومدن این بحثها پیش اومد مادرشوهرم هی میگفت نمی‌دونم این چندروز نبودیم چی شد که پسرم این جورشد
خوش بحالت🤣🤣
از بنده های مخلص و برگزید خداهستی این درجه از خوشبختی رو برای تمام عروس های سرزمینم آرزو دارم (البته خودمم بهش رسیدم😊😊)
