دخترم كوچيك بود با سرويس مي رفت كلاس شنا يه بار سرويس اونو جا گذاشته بود و دخترم تك و تنها از ورزشگاه اومده بود خونه تا برسه خونه يك ساعت ازش بي خبر بوديم حالا من چي كشيدم بماند بعد رفتيم به مسول اونجا اعتراض كنيم من بحث كردم و شوهرم اينقدر ارام برخورد كرد كه اونا طلبكار شدن خوب هر مرد ديگه اي بود حسابشونو مي رسيد به اين نمي گن صبوري مي گن بي خيالي و اين خيلي براي من دردناكه