2733
2734
عنوان

خواهر شوهر

184 بازدید | 18 پست

سلام دوستان. سه ساله که برادر من ازدواج کرده و طبقه ی بالای ما میشینن. توی این سه سال خیلی بی احترامی و دعوا از جانب عروسمون دیدم ولی ساکتم و فقط محبت میکنم. سالگردا و تولد و روز زن و حتی روز دختر کادو میگیرم واسش. ولی اصلا فایده نداره یه ساعت بعد یادش میره و توی دعواهایی که راه میندازه همیشه تقصیرارو میندازه گردن من. در صورتی که سر سوزن توی زندگیشون دخالت نمیکنم و سرم به درسم گرمه. به نظرتون چجوری باید رفتار کنم؟؟؟؟

اینم اضافه کنم که همیشه توقع داره هرجا میرم ببرمش و اگه تنها یا با خواهرم برم دعوا راه میندازه. برادرمم از ترس طرفشه

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
خب من خواهر دومم حسابش میکردم

احترامو نگه دار ولی مثل یه دوست یا همکار یا همسایه رابطه داشته باش شاید جواب داد 

آزاد شو از بند خویش ،تحقیر را باور نکن. اکنون زمان زندگی‌ست ، تاخیر را باور نکن. 

ولی میدونی کاش تو خواهر شوهر من بودی اینقده حرص نمی‌خوردم آخه تو همه چی دخالت میکنه تو لباس پوشیدن و حتی رفتارم با دیگران همشم میگه راهنمایی میکنم ناراحت نشو خیلی خودش قبول داره فکر میکنه چون کم ‌حرف میزنم هیچی حالیم نی 😤منم که هیچ وقت زبون ندارم جوابشو بدم 🤦‍♀️

2738
ولی میدونی کاش تو خواهر شوهر من بودی اینقده حرص نمی‌خوردم آخه تو همه چی دخالت میکنه تو لباس پوشیدن و ...

منم دقیقا هیچ نظری درمورد روابط و لباساش نمیدم و میگم این چیزا شخصیه ولی اون همش دخالت و حسودی میکنه واقعا کاش ماها که روحیمون مثل همه فامیل میشدیم😞

منم دقیقا هیچ نظری درمورد روابط و لباساش نمیدم و میگم این چیزا شخصیه ولی اون همش دخالت و حسودی میکنه ...

آره واقعا نامزدم میگه جوابشو بده ولی من نمیتونم. کلا آدمی نیستم که بخام یا بتونم شر بپا کنم آخرش هم میگه عروسی کردیم میریم تو هم دیگه اینجا زیاد نمیای از دستش راحت میشی. ولی میدونی گاهی اوقات واقعا ناراحتم میکنن و از دستشون کلی گریه میکنم. آخه خیلی روحیه حساسی دارم 😭

آره واقعا نامزدم میگه جوابشو بده ولی من نمیتونم. کلا آدمی نیستم که بخام یا بتونم شر بپا کنم آخرش هم ...

 دقیقا منم اصلا بلد نیستم شر بپا کنم یا جواشو بدم حس میکنم شخصیت خودم میاد پایین. خیلی اشکمو درمیاره فقط سر نماز به خدا میگم همین.

 دقیقا منم اصلا بلد نیستم شر بپا کنم یا جواشو بدم حس میکنم شخصیت خودم میاد پایین. خیلی اشکمو در ...

ای خواهر هیشکی مث من و تو نمیشه ی نمونش بگم ببین حق با منه یا نه. مثلا مادر نامزدم آدم وسواسی یعنی کلا کار هر کسی رو قبول نداره کار خودش و دخترش و هر کی که تاییدش کنه کلا و خوب چون آشپزیم خوبه خیلی خودشو قبول داره تو این ی سال و خورده ای که من عقد کردم چندین بار خواستم ظرف بشورم نزاشته یا مثلا ‌واسه صبحونه یا ناهار باید ی چیزی رو از تو یخچال می آوردی بارها بلند شم بیارم گفته نه تو نمیدونی کجاست ‌خودش بلند شده آورده اونوقت چند روز پیش نامزدم ماموریت رفت من قرار بود ی روز بیشتر بمونم تا بابام بیاد دنبالم نشستن به تعریف که آره دختر فلانی اینطوریه و همه کارهای مادرش و مادرشوهرش و میکنه و فلان و بهمان بعد برگشته به من میگه اینجا از عروس کار میخان وای من اینطوری نیسم و خودم باید کار کنم و عروس هام برام هیچ کاری نمیکنن دخترش هم میگه آره تو داداش نداری و عروس نداشتی و نمیدونی چ خبره 

صراحتا دارن به من تیکه میندازن که آره تو کار نمیکنی خوب آدم نا حسابی من چقدر بلند شدم منو نشوندی به خاطر وسواسی حالا دیگه این چ حرفیه که میزنی آنقدر شعور دارم که بدونم باید کمک کنم وقتی خودت نمیزاری من چ کار میتونم بکنم یا مثلا مادر نامزدم به من میگه تو خونتون کار میکنی؟ بعد میگه گمون نکنم ی جوری هم خودشو مظلوم میگیرن آدم نتونه هیچی بگه

خب اشتباه كردى عزيزم يه بار كه قشنگ پاره اش كنى ديگه دهنشو جم ميكنه اون كه بلاخره دعوا ميكنه و اعصاب خوردى داره تو حداقل برين بهش كه دلت نسوزه الان تو الكى بدى لاقل يه كارى كن كه بگى اره من بدم چرا غصه ميخورى اخه؟

اگه از عشق بشه قصه نوشته من از تو مينويسم🦋❤️
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687