سلام،من تازه عروسی کردم،از اول عقد تا حالا هرموق مادرشوهرم دعوتم کرد زیاد بهم احترام نذاشت،مثلن به دامادشون که ۷ساله دامادشون چنبار تعارف غذا کرد اما به من یه بار و کلن زیاد ازم خوشش نمیاد،چن شب پیش دعوتمون کرد شام از اول شب تا وقت خواب یه کلام باهام حرف نزد و دریغ یه تعارف،منم به شوهرم گفتم و اونم با خانوادش دعوا کرد که چرا به زنم بی محلی میکنید،ما تهرانیم و چنروز اومدیم شهرستان پیش خانواده هامون،شب مادرشوهر و خواهرشوهر و پدر شوهرم اومدن دعوا که ما مگه چیکارت کردیم،منم گفتم کاراشونو،مادرشوهرم گفت چرا ما هرکاریت میکنیم به پسرت میگی منم گفتم نگم که هرکاری میخاین بکنید،الان دیگه دوس ندارم برم خونش٬ختی واسه یه سر زدن کوتاه،چون الکی قسم خورد جلو خانوادم که ما عروسمون بی احترامی نمکنیم،چیکار کنم حالم ازش به هم میخوره،از اونطرفم دایم شوهرمو درس میده که کمک خانوما نکن،خود شوهرم بهم میگه