بچه ها من خیلی به خانوادم وابستم با این گه خونم دوتا کوچه بالاتر از مامانمه ولی عجیب حس تنهایی می کنم اخه من عاشق شلوغی ام.اینقد ناراحتم جایی ک شاد باشم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بزعکس موقع عروسیم اونقدر خوشحال بودم از دخالتها راحت شده بودم تنهایی چیزی که عادت میکنی زنداداش منم از جای شلوغ دراومد الان با ۱۹ تا واحد همسایش در حال رفت و امده میگه نمیتونم تو خلوتی بمونم خفه میشم
مادرخوبی نداشتم سعی میکنم مادرخوبی برای دخترم باشم
خب سعی کن جایی که شادی ناراحت نباشی😁بعد هم واسه اکثر دخترا سخته خونه بابا رو ترک کنن منم همین طور تازه تک دخترواخری بودم عزیزدوردونه همه ولی رفتم غصه نداره تازه تو نزدیکی عزیزم خوشحال باش .عروسی کنی بهتره میری ومیایی خوشمزه است