@آریانه  
عزیزم ایشون اتباع هستن پدر ندارن نه ماهگی از دنیا رفته
شیعه هستن
کرمان با مادرشون زندگی میکنن
مادری که به فکر دخترشون نیست و تو محله ای بردخ حونه رگفته که شبا بیست نفر لات میشینن سر کوچه و مست میکنن
نوزده سالشه
برادری کسی هم نداره
مادرشه فقط و یک اتاق اجاره کردن ماهی سیصد میدن
ایشون از شش شب تا یک نصفه شب تو رستوران ظرف میشوره و یک ملیون درآمد داره
ولی مشکلش اینه که شبا یک نصفه شب جلوی این لات ها میاد حونه میترسه بهش تجاوز بشه
و میحواد حودشو بکشه به این علت
چون مامانش،نمیپذیره حاشو عوض کنه کارت اتباع نداره و میگه تو این دنیا جایی ندارم خودمو بکشم که بهم تجاوز نشه
شما چیزی به ذهنت میرسه؟