من و مادر شوهرم تو ي مجتمع زندگي ميكنيم قبلا جاريم جاي من بوده
طبقع سومم و پايين مستاجر بود الان مستاجر ميخاد بره مادر شوهرم ميگه تو برو پايين ك جاريم برگرده اخه چرا اين همه اسباب كشي و ... ب خودم زحمت بدم
ميدونن من براي پدر شوهرم احترام قايلم و شوهرمم روش حساسه هرچي ميشه ميگه بخاطر فلاني!نميدونم چرا ي دفعه بخاطر ما ب كسي رو نميتدازن دارم ميتركم
ميترسم رو شوهرمم كار كنن بگن بياد پايين
اگه ببينم باهام بحث ميكنه ميگم ميرم خونه بابام تو لياقت زندگي نداري خونه رو براشون خالي كن
بيشتر بخاطر اين دارم ميتركم اصلا انگار نظر من مهم نبست
يكي دو روز خونه نبودم برگشتم وسيله هاشم اورده تو راهرو جلو در خونه ما گذاشته!!!!!!!!!
نميخام حرف حرف اون بشه
چيكار كنم😭
اصلا خوب نيست پسرم دنيا اومد عمل كرد ب روي خودش نياورد!
نميدونم بخاطر عصبانيتم نوشته هام واضحه يا ن
ولي اومدم درد دل كنم سبك بشم بدون بي احترامي نظر بديد مرسي