خواب دیدم دیروز که من یه پسر دیگه هم غیر از دوتا پسرام.دارم تقریبا نه ماهش بود.ولی مرد بود بغلم گرفته بودمش تو.یجایی مثه مسجد جم شده بودیم یه دعا نویس آورده بودیم کلی آدم هم بود دورم گریه میکردم شدید...انگار قول داده بود با ورد خوندن زنده کنه بچم رو...
ولی بچم زنده نشد من انقدر گریه میکردم میگفتم مامانی چه جوری ازت دل بکنم...
بعد دیدم رفتیم تو حیاط یه خونه داریم گل سرخ میکاریم پدرشوهرم داشت میکاشت...بعد دیدم باز دعا نویس یا عالم...دعا فرستاده لایه یه کاغذ که به شکل گل تازده شده بود من بازش کردم تا دیدم دعاست زود بستم گفتم گفته اینو باهم بخونین.تابازش کردی باید بخونی اینجوری دشمناتون از بین.میرن...فقط قسمت بالاش رو.تونستم بخونم نوشته بود
یا حی و یا قیوم لاالله الی انتَ العظیم