دیشب سر یه مسئله ی نه چندان مهم ؛ بحثمون شد ؛ البته نه شدید ؛ بعد یهو برگشت بهم گفت : تو اگه چیزی حالیت بود که میرفتی سر کارت ! نه که هفت سال بشینی خونه !!!
انقدر بهم برخورد !
راستش من دفتر بیمه دارم ؛ ولی از وقتی ازدواج کردم کلا جمعش کردم ؛ چون شوهرم دریانورده ؛ و اوایل ازدواج رفتم شهر محل کارش؛
بعدشم دیگه باردار شدم و اومدم شهر خودمون(تهران )و فقط خواستم تمرکزم رو دخترم باشه و از اونجایی که کمکی هم نداشتم ؛ نه مادرم و نه مادرشوهرم نگه نمیداشتن بچه رو ، بخاطر همین ، نشستم و دخترمو بزرگ کردم ؛ ولی امسال میره مدرسه و منم دوباره میخوام کارمو از سر بگیرم
حرفش بهم برخورد راستش، بجای تشکر وقدردانی ، گفت ؛ نمیفهمی و حالیت نیست