ما یه معلم دینی داشتیم زهله سیز
هرچی بگم کم گفتم خیلی الدورم بلدرم میکرد و فک میکرد خیلی بالاعه و همه چی دانه
افتخار میکرد داداشش شهیده دیگه انقدر گفته بود گوشمون رفته بود
مینشست بحثای جنجالی میکرد و حرص آدمو درمیاورد
هر موقع یادش میگفتم قیافم کج و کوله میشه والا
حالا از طرفی یه معلم هنر داشتیم وااای این بشر چقد با متانت چقدر مودب
عاشق امام علی بودددد برامون گاها از خوبی های امام علی تعریف میکرد نه اینکه بخواد به زور فرو کنه تو مغزمون یه جوری دلنشین میگفت و بامزه آدمم جذبش میشد
یه مسابقه گذاشت بین بچه های مدرسه و به همه یه دفترچه داد که از چند برگ تشکیل میشد و کلا درباره ی امام علی و عید غدیرخم بود
گفت بخونید ازتون سوال میپرسیم جایزه داریم😁
در ناامیدانه ترین حالت ممکن کل برگه هارو خوندم😁😂
بعد یه روز همه رو جمع کردن تو سالن از ۲۰ نفر سوال پرسیدن 😂منم جزوشون بودم خیلی شانسی😊😁
یه استند دادن جایزه وسطشم یه ساعت داشت همه جاش شیشه بود روشم عکس بالابردن دست امام علی بود
کاش اینجوری باشیم 😉😉😉نه مثل اون معلم دینیه😉کااااش