غلط کردم که نشون شدم
حالم داره بهممیخوره
داره خاله زنک بازی میکنه و میگه این رسمه و اون رسمه
دلممیخواد خودمو بکشم
حالم خیلی بده
میاد با من بحث میکنه سر اینکه تو جشن عقدی که بابات میگیره باید هزینه ارایشگاه تورو هم بده عرفا !
بعد میگه این چیزا برا من مهم نیست و میدم اما عرفا با پدر خودته !
حالم بده
کاش تو دوران دوستی بود که بهم میزدم سریع
الان همه خبر دارن