2733
2734
عنوان

وای مردم چقد عوضین😭

1549 بازدید | 85 پست

سلام میخام یه چی بهتون بگم هم به دعاتون نیاز دارم هم به راهنمایتون

من و یه پسره وارد رابطه عاطفی شدیم اون از قبل دوسم داشت و من حسی بهش نداشتم بیشتر بر سرگرمی بود بر من.... 

البته بگم اینو که خیلی پسر مغرور و باحالی بود کلی دختر روش کراش داشتن و جون میدادن براش ولی به هیچکی محل نمی زاشت حتی تو فامیلامون کلی روش کراش داشتن خلاصه اینو گفتم که بگم هم خیلی مغرور بود و هم اولین دختری بودم که از من خوشش اومد.... 

کم کم رابطمون جدی شد و من هم حسی بهش داشتم (اولش همش پزشو میدادم و بر پز دادن باهاش دوس بودم🙄) 

ولی عاشقش شدم اذیتش کردم اوایلش چون خیلی دوسم داشت چیزی نمیگف از همون اولش قصدش ازدواج بودولی من.... 

خلاصع گذشت تا اینکه حسم بهش خیلی عمیق شذ خیلی پسر کامل و جذابی بود وقتی پشت گوشی صداشو می‌شنیدم قلبم از سینم میزد بیرون اصلا انگار رو آسمون بودم خیلی جذاب و مغرور و خوش اخلاق بود

تصور می کنم تو هر روز قشنگ تر می شوی و من هر روز عاشق تر،گویی همه اشعار و منظومه های عاشقانه را برای تو سروده اند عزیزم.کلمات حقیرند و من ناتوانم، ناتوان از گفتن این که چه اندازه تو را دوست دارم❤️🍓

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2738

یه دوست معمولی داشت (دختر بود) بهم گف اشکالی نداره باهاش دوست باشم معمولی دختره رو هم می‌شناختم مثل داداشش دوسش داشت اولش فاز روشنفکری برداشتم و گفتم اشکالی نداره ولی بعدا پشیمون شدم روز به روز نسبت بهم سردتر شد درصورتی که من عاشقش شده بودم شدید

تصور می کنم تو هر روز قشنگ تر می شوی و من هر روز عاشق تر،گویی همه اشعار و منظومه های عاشقانه را برای تو سروده اند عزیزم.کلمات حقیرند و من ناتوانم، ناتوان از گفتن این که چه اندازه تو را دوست دارم❤️🍓

بقیش

ممنون میشم برای مامان شدنم یه صلوات بفرستید دوست مهربونم❤     سلام دردانه ی قلب مادر ، عزیز مادری که هنوز مادر نیست. کوچک دوست داشتنی ام ،هرروز و هرشب چشم انتظار آمدنت هستم .من هیچگاه از این انتظار خسته نخواهم شد و با تمام وجود بی تاب لحظه ای هستم که در وجودم جوانه خواهی زد . دلبندِ شیرینم ، تو بی تاب من نیستی؟ برای آغوش مادرت بی قراری نخواهی کرد؟ بیا و مرا از این انتظار نجات بده . حال که هنوز نزد خدایی ،از او بخواه تورا به آغوش من برساند . به او بگو مادرم دلواپس دیر به آغوشش رسیدنم است...ای تمام هستیِ من ... اکنون حتی نمی دانم با کفش های صورتی می آیی یا آبی ، اما بی نهایت دوستت دارم 

به سلامتی خوشبخت بشی

تیکر بارداری نیست                                                                                                  این آخرین فرصته                                                             شُد شُد،نشد رهاش میکنم 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز