وای من تازه ب مامانم میگم میگه وظیفه منو بابات نیست بریم اینو بگیم
شوهرت باید از خودش دفاع کنه همین خونه رو هم نمیزدن ب نامش بسکه پخمس مامانم حلش کرد میگه من دیگه نمیتونم خودمو بابات و زشت کنم برا شناسنامه و دوتا فاکتور خودت حرفشو دیگه نزن برا فاکتورا میفروشیم بالاخره
برا شناسنامه هم ب شوهرم مامانم تذکر داد اما ن انگا ن انگار چند بار بزرگتراشونو جمع کردیم بهشون گفتیم خودشون رفتن دنبال خودشون حرف زدن زنگ زدن حتی ب هم محلیا و اشناهای ما چ آبروریزی کردن البته خودشونم ضرر دیدن
دلم نمیاد بابام خیلی طلاش کرده اینا ب راه بیا نیستن تاپیکامو بخون حتی ب ببخشید ر ی د ن بچه من هم شوهر خواهرش نظر میده ک پوشک چی باشه همه کار کردن😔بابام تا کی دنبال من باشه ی دختر دم بخت داره ک دیابتیه ی پسر آسمون جل ک شده دردسر براش همش ک نمیتونه دنبال من باشن
شوهرت بی نهایت سمت اوناس
طلاهاتو بدون فاکتور میخرن اگه جای آشنا برید
اونارو رد کن فعلا شناسنامه رو هم رفتی خونشون خودتو ب پررویی بزن بگو همین الان بدین میخوام آزمون استخدامی شرکت کنه یا نمیدونم هردلیل دیگه ای
لازم نیست المثنی بگیره
فقط اعلام مفقودی کنین ک اگر تو این تایم سند سازی کردن بتونین ثابت کنین ک شناسنامه مفقود بوده
اگر اشنا داری میتونی طلاهارو بفروش با فاکتور کار خاصی نمیتونه بکنه
اون خودش میخواد من ک دیگه کم اوردم ب حدی رسیده من و مامانم ک حرف میزنیم اصن ادم میمونه چطور اینا اینجورین چرا این خانواده انقدر آویزون و دست کجن و شوهرم هم دستشونه با این ک کلی ادعا دارن و حاجی و کربلایی و مشهدی میگن ب هم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
