الان او یه تاپیکی بودم یادم افتاد😂😂😂😂😂😂😂بچه ها من خوابگاهی بودم کلا آدم بی اعصابی هستم یکم مغرورم بعد دوست صمیمی من که ترم پایینی من بود اومد پیشم و گفت که با یکی از استادامون رل زده و اون خیلی خودشو براش میگیره و میگفت اذیتم میکنه و خرجم نمیکنه و آزارم میده جواب تلفنمو نمیده و میخواد ازم پول بکنه وحسرت دارم بهم زنگ بزنه همش خودم زنگ میزنم رد میده و...
خلاصه من خیلی اعصابم ریخت بهم به دوستم گفتم گوشیتو بده من رفتم بجای دوستم شروع کردم به چت کردن با استادمون😡😡😡😡عاقا این قدر من ایشونو فحش بارون کردم و حرف کلفت بهش زدم بیچاره گرخیده بود میگفت....جون(اسم دوستم)امشب چرا اینجوری شدی و خلاصه آخر سر بلاکش کردم🔪🔪🔪🔪🔪
گرفتم خوابیدم نصفه شب دیدم گوشی دوستم شروع کرد به زنگ خوردن و با کمال تعجب دیدم که همینطوری داره زنگ میزنه و بعدشم دیدم پیام داده خواهش میکنم جواب بده این حق منه جواب بده میخوام با شاگردم صحبت کنم
ینی منو میگی ترکیده بودم از خنده نصفه شب رفتم دوستمو از همه جا بیخبر بیدار کردم که پاشو باهاش حرف بزن گفته میاد در خوابگاه😂😂😂😂😂بعد اونروز دوستم با کمتر از شاخه گل نمیومد خوابگاه🌹🌹🌹🌹🌹🌹خلاصه که اینطوری نذارید پسرا سوارتون شن