جهنمی نیست ،
شما نمیدانستید که تا چه حد مورد عشق واقع شدهاید، در اینصورت حتی برای لحظهای نمیاندیشیدید که مجازاتی در آن سوی پرده انتظار شما را میکشد، حتی برای تاریکترین انسانها. خدا شما را دوست دارد ، بسیار بیشتر از آنکه بخواهد شما را در جهنم بسوزاند. عشق او به بنده هایش بی قید و شرط است چیزی که به ندرت انسانی حاضر به انجامش خواهد بود، اما شما چقدر او را دوست دارید؟ عشق خود را چگونه ابراز میکنید؟
وقتی که تباهی را به جای مهربانی انتخاب میکنید می دانید این پاسخ و بازتاب عشق خالص خدا نیست. او عشق محض است و شمایید که در مسیر محض شدن باید حرکت کنید. نیکی مسیری است که به آنجا ختم میشود و این میزان عشق در ماست که انتخابهایمان را تشکیل میدهد. خدا هرگز قضاوت نمی کند و بساطی برای تنبیه یا تشویق شما محیا نکرده است، ولی شما به هر حال دوست دارید تفاوتی بین خوب و بد، زاهد و قاتل یا ظالم و مظلوم باشد تا عدالت اجرا شده باشد اما از نظر او خوب و بد معنی نمی دهد، او عشق محض است پس از او نخواهید که عشقش را حتی به تاریکترین انسانها ابراز نکند، اما همچنان این انسانهای تاریک هستند که خود به دلیل وجود آن چترهای گشوده مورد رنجش و عذاب خود میگردند، او حتی لحظه ای در ابراز عشقش تردید و توقف نکرده، انسان و روح تاریکش است که به بیراهه زده است.
این اساس فکری شماست که از بنیان اشکال دارد، شما باید ساختار قضاوتی ذهن خود را کنترل کنید و بدانید که در عالم برای قضاوت کردن بوجود نیامدید، برای توجه به آنچه توسط دیگران رخ میدهد نیستید، به خودتان و تعالی خودتان توجه کنید. شما برای خودتان مهم هستید و نه دیگران برای شما. بگذارید رو بیاورم به ساده سازی و تشبیهی هرچند کودکانه...
زندگی را مثل یک مسابقه ببینید که هرکه هرچه زودتر به خط پایان برسد زودتر هم در جایگاه تماشاچیانVIP همین مسابقه خواهد نشست و در حالیکه مشغول خوردن چیپسی با طعمی عالیست از تماشای بازی که دیگران در حال انجام و تکاپوی آن هستند، لذت میبرد! آن بازیکنهایی که هدف و مسیر را گم کرده اند و به جای طی مسیر با اعمالی که ناشی از تاریکی ذهنشان است دور خود در حال چرخ زدن هستند در حال از دست دادن فرصت و زمان هستند و البته در نهایت همه آنها در یک جایی به خود خواهند آمد و از خط رد خواهند شد و به شما برای خوردن چیپس خواهند پیوست ولی شما مدتها پیش از آنها همانجا بودید! حالا شما در حال تلف کردن زمان خود و توقف در وسط زمین بازی در اعتراض به داور بازی هستید که چرا به این بازیکنی که به جای طی مسیر، دور خودش چرخ میزند گیر نمی دهی!؟ آن بازیکن که دور خودش چرخ میزند و عملا نمی داند باید از کجا برود و از بازی عقب افتاده، شما هم توجه خود را روی او گذاشته اید و متوجه توقف و ایستادن خود در زمین بازی نیستید، در عوض یکسری با خنده و شادی در حال دویدن و طی مسیر هستند. پس اگر گمان میکنی که میتوانی به او که قادر به دیدن مسیر نیست کمکی کنی راهنمایی اش کن یا دستش را بگیر و اگر میبینی وضعیتش بدتر از آنچیزی است که از تو چیزی بشنود یا باورت کند به راه خودت ادامه بده و از مسابقه لذت ببر!
ولی گفتم جهنم هست، آن چیست؟!
بدانید که جهنم تجربه بدترین نتیجه ممکن از انتخابها و آفرینش شماست، آن ضد شادی است. روح مرتکب خطا، آنکه درونش لبریز شده است از ظلم و فساد و جنایت و شرارت و خباثت، آنکه به راحتی حق زندگی را از دیگران سلب میکند، آنکه اعمالش در زندگی صرفا به آسیب رسانی جسمی و روحی دیگران صرف شده حتی اگر به صورت مستقیم اینکار را نکرده باشد ولی آگاهی داشته باشد که با اعمال منفعت طلبانه شخصی اش جمعیت زیادی از انسانها آسیب میبینند، آنچنان ناشادی، نقص و جدایی از کل و محرومیتی را درک و تجربه میکند که او اینرا جهنم میداند.