زنی را می شناسم من*که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن؛درون آشپزخانه*که می گوید پشیمان است*چرا دل را به او بسته؛کجا او لایق آنست؟*و با خودزیر لب گوید:گریزانم از این خانه*ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم راپس از من می زند شانه؟!* زنی را می شناسم من که نای رفتنش رفته*قدم هایش همه خسته*دلش در زیر پاهایش*زند فریاد:دگر بسه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه خانوم متعهد و وفادار به همسرم هستم ❤️ 👈 با افتخار باید بگم که مهربون تر و خوشگل ترو با وفا دار تر و خوش تیپ تر و جیگر تر از اون ندیدم و به همین دلیل اون رو مردترین مردها میدونم 👉 پنج ساله پیشم هست و چهار ساله خانوم خونش هستم ☺️😍❤️ 👩❤️👩 تو مرا جان و جهانی حضرت یاااار 👩❤️👩
زنی را می شناسم من*که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن؛درون آشپزخانه*که می گوید پشیمان است*چرا دل را به او بسته؛کجا او لایق آنست؟*و با خودزیر لب گوید:گریزانم از این خانه*ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم راپس از من می زند شانه؟!* زنی را می شناسم من که نای رفتنش رفته*قدم هایش همه خسته*دلش در زیر پاهایش*زند فریاد:دگر بسه
از یه متخصص ارتوپد سوال شد چطوری خدا رو شناختی؟گفت: کنار دریا، مرغابی را دیدم که پایش شکسته بود.اومد پایش را داخل گل های رس مالید بعد به پشت خوابید،پایش را سمت نور خورشید گرفت تا خشک شد.اینطوری پای خود را گچ گرفت!فهمیدم خدایی هست که به او آموزش داده...به خودت نگاه کنی خداشناس میشوی...مغرور نشوید!وقتی پرنده ای زنده است مورچه را میخورد،وقتی میمیرد مورچه او را میخورد.شرایط به مرور زمان تغییر میکند،هیچوقت کسی را تحقیر نکنید.شاید امروز قدرتمند باشید اما زمان از شما قدرتمندتر است.یک درخت، هزاران چوب کبریت را میسازد اما وقتی زمانش برسد یک چوب کبریت میتواند هزاران درخت را بسوزاند!پس خوب باشیم و خوبی کنیم...🙏🏻🌸باردار نیستم دوستان😎💜
عزیزمممم اتفاقا پریروز یکی تو تاپیک میگفت از پاستیل عکس بخواین شبیه خرم سلطانه یکی دیگه اومد گفت ولی ...
اره دیدم 😅😅😅تگش کردم منو دید😁تو که عشقی
۹/۹/۹۹بهترین اتفاق زندگیم افتاد .....😍😍😍عاشق داداشیمم که تو تمام مراحل زندگی دستمو گرفت ..همراهم بود ....بهم ثابت کرد که هنوزم مرد خوب وجود داره ...داداشی یه دنیا دوستت دارم ...مرد ترینی
زنی را می شناسم من*که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن؛درون آشپزخانه*که می گوید پشیمان است*چرا دل را به او بسته؛کجا او لایق آنست؟*و با خودزیر لب گوید:گریزانم از این خانه*ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم راپس از من می زند شانه؟!* زنی را می شناسم من که نای رفتنش رفته*قدم هایش همه خسته*دلش در زیر پاهایش*زند فریاد:دگر بسه
۹/۹/۹۹بهترین اتفاق زندگیم افتاد .....😍😍😍عاشق داداشیمم که تو تمام مراحل زندگی دستمو گرفت ..همراهم بود ....بهم ثابت کرد که هنوزم مرد خوب وجود داره ...داداشی یه دنیا دوستت دارم ...مرد ترینی