من یه دوست صمیمی دارم و همسایه اییم امروز اومد دم خونه با دخترش ،یه لحظه چشم افتاد به دست دختره زخم شده بود ازدوستم پرسیدم چیشده گفت کتکش زدم گفتم چرا گف دیشب هی گفتم برو بخواب برو بخواب نخوابید منم تا میخورد زدمش گفتم چرا عجله داشتی بخوابه گفت که میخواستیم باشوهرم ......کنیم ،از صبح روانم ریخته بهم گفتم بروو تا یه چیزی بارت نکردم