البته یه آقا پسری تو آشناها که ماشالله همه چی تموم بود
با یه دختر خوشگل دوست شد که متاسفانه سرطان گرفت...همه گفتن جدا بشی بهتر اما موند پاش.
دختر خانم شیمی درمانی شد و کچل شد اما عروسی گرفتن تو همون حالا الانم بچه دارن.
انقدر اون پسر تو چشم من مرد بود و هست که همیشه خداروشکر میکنم که به چشم خودم دیدمش ...هنوزم عاشق وجود داره و واقعا حضور یکی مثل اون برای شکست سرطانم کافی بود.