خواستگاریتون چجوری بود
من اصلا پدرم بهم نگفت منم همیشه شبا زود میخوابیدم رفتم خوابیدم ولی قبلش پدرم گفته بود که عموم میاد همینجوری خونمون خلاصه من پاشدم اومدم از اتاق بیرون یه سلام بکنم و برم بخوابم با قیافه خواب الود شلوار گل گلی اومدم بیرون دیدم اوووه همه خوشگل کردن و شیرینی و گل دیگه هیچی نشستم فقط طبق رسم خواهر شوهرم داشت چایی میداد خیلی سریع و بدون استرس بله دادم خخ