بچه ها من خونم بزرگه و دو تا بچه کوچیک و فوق العاده شیطون دارم. تو خونه مدام در حال تمیز کاری ام. شما فکر کنیین در این حد که هفته ای دو سه بار خونه تکونی! می کنم.....
چند وقت پیش دزد به خونمون زده بود و حسابی بهم ریخته بود بماند که جال خودم و بچه هام به محض ورود به خانه خیلی بد شد.... از اونجایی که با یکی از جاری هام همسایه ایم، با برادر شوهرم اومدن خونمونو پلیس و....... بعد چون من حالم بد بود اون همسایه ی دیگم منو و بچه ها رو برد خونشون اب قند و... داد. بعد جاریم تو اون حال بدم می گفت حقتونه هی برین بیرون بایدم دزد بزنه خونتونو وازین حرفا
منم چون زیاد روبراه نبودم متوجه نشدم فک کردم از سر دلسوزی اعصابش خرد شده اینا رو می گه
خلاصه دزد و لوازم پیدا شد اونم خیلی عجیب
اما این جاری مذکور رفته پیش همسایه ها گفته که من خیلی شلخته و کثیفم و.....
در صورتی که هیچ وقت خونمون نمیاد مگر دعوت کنم و اون شب دزدی و تو اون وضعیت اومد خونمون و بعدم فهمیدم خیلی خوشحال بوده ازین اتفاق
بعد پیدا شدن لوازم هم دیگه نیومد و تو کوچه هم دیدمون روشو اونور کرد انگار مارو نمیبینه
در صورتی که ما حتی حرفی نزدیم بهش یا پشت سرش که بخواد ناراحت بشه
من چی کار کنم با این بشر... دیوونم کرده... هر چه قدر احترام می ذارم و سر هر حرفی رو نمی گیرم مثل خودشون بدتر می کنه
شما جای من باشین چیه واکنشتون؟