مستاجریم قراردادمون تا اول شهریور هست
صابخونه هر روز یه حرفی میزد یه روز میگفت پول پیش اضافه کن بشین
یه روز میگفت اجاره فضایی بده بشین
الانم میگه بدون پارکینگ بشین که شوهرم گفت نه
الان یکی و فرستاد خونه و ببینه ظاهرا بدون پارکینگ میخواد
کلی گریه کردم
با دو بچه کوچیک شیطون شوهری که دست نمیزنه همش هم غر میزنه جمع کن جمع کن
باید برم تو خیابون دنبال کارتون تو این کرونای قرمز
دندونم یک هفته هست امونم و بریده هیچکس بچه هام و نگه نمیداره برم دکتر
۱۵-۱۶ تا کارتون موزی داشتم شوهر خواهرشوهرم اومد برد بعدم گذاشته خونه مامانش تو پاسیو آب رفته زیرش پوسیده انداخته دور
دلم خیلی گرفت صابخونه حق داره پارکینگش و میخواد
شانس گند منه که یکی پیدا شده بدون پارکینگ میخواد