با شوهرم دعوام شده بهش گفتم تو به فكر من نيستي اين حرفوگفتم چون هروقت تا حالا حرفش پيش اومده و ميدونه كه من اگه زبونم لال اتفاقي براش بيفته بدون اون زندگي خيلي برام سخت ميشه ،اما اهميتي نميده الان بعد از دوازده سال زندگي بهم اعتماد نداره كه نصف خونه حداقل به نامم كنه كه محتاج مادرش نباشم هدا منو بكشه ،از روز اول گفت يه حساب مشترك داشته باشيم همه چيمو دادم بهش هر چي كار ميكردم ميدادم بهش كه بينمون حرف پول نباشه تا حالا هم انصافا برام چيزي كم نزاشته ولي اين سري سر دعوا بهم گفت از كجا معلوم تو زودتر از من نميميري؟اونوقت ارث به مادرت ميرسه اونم بميره به برادرات اونام باهامون خوب نيستن خيلي دلم شكست فكر نميكردم بعد دوازده سال اينو بگه بهم گفت مغازه رو به اسمت كردم بسته،تو ميخواي من هيچي نداشته باشم كه تو رئيس باشي ،اصلا انتظار نداشتم اينطوري راجع به من فكر كنه
اینجا ایران است رو برای تحقیر به کار نبرید💔هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعهای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس میکنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت میکنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه میخواهند که آن جامعه را نابود کنند.- مارتین لوترکینگ
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.