ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
از آن روزی ک خوردم سیب زمینی 😋دیگ دلم نیومد نخورم 😈انقد خوشم میاد وقتی روی اون زنگوله بغل علامت میاد میام میبینم لایک خوردم 😁وقتی ببینم ریپ کردین ذوق میکنم 😈انگا کلی سیب زمینی سرخ کرده گذاشتن جلوم😁 شمارو ب خدامیشع لطفا برای حل مشکلاتم و خونه دار شدنم یه صلوات مهمونم کنید 💛اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم 💕نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد 🍫آدم پیر به یکباره جوان خواهد شد 🍫نمدونم چ ربطی داره ولی گفتم شاید درس عبرتی بشه برای ایندگان🙄😜
خدایا شکرت🙏 ذخیره تخمدانم کمه اگه سوالی در این مورد داشتین تاپیک آخر خودم بپرسید جواب میدم. 👇🏻👇🏻👇🏻 👨👩👧 بدن پس از زایمان عزیز من! اول از همه من از تو متنفر نیستم، برعکس، من خیلی بهت افتخار میکنم. تو یک انسان کامل رو در خودت رشد دادی، او را گرم و ایمن نگه داشتی و به او اجازه دادی تا رشد کند، سپس با شجاعت و از خود گذشتگی او را رها کردی تا به دنیا بیاید. تو اورا تا زمانی که توانستی تغذیه کردی و من به این افتخار میکنم!!! تو شکست نخوردی، تو کارهای شگفت انگیز انجام دادی... ممکن است متفاوت از گذشته باشی، اما زشت، آسیب دیده یا زخمی نیستی... تو زیبا هستی و من به تو افتخار میکنم❤️
یک عصرِ دل انگیزدر ایوانِ پر از گل و آب پاشی شده روی صندلی های چوبیِ قدیمی همراه با صدای قِژ قِژِشان و آواز قناری هاتو با چایی در دست وبا آن لبخند جذابت خیره شده ای به گلی که لا به لای موهای بافته ام جا خوش کرده …چایم را بدون قند خوردم بس که شیرین است لبخندت …حرف هایت به دلم مینشینندآرامش دارندمثل نشستن دانه های برف بر دلِ زمین همانقدر لطیف همانقدر آرام
هرکوفتی بگی زدیم اثر نکر که نکرد اخرشم یه روز موزر برمیدارم همشو ازته ته میزنم😊😋😊😋
یک عصرِ دل انگیزدر ایوانِ پر از گل و آب پاشی شده روی صندلی های چوبیِ قدیمی همراه با صدای قِژ قِژِشان و آواز قناری هاتو با چایی در دست وبا آن لبخند جذابت خیره شده ای به گلی که لا به لای موهای بافته ام جا خوش کرده …چایم را بدون قند خوردم بس که شیرین است لبخندت …حرف هایت به دلم مینشینندآرامش دارندمثل نشستن دانه های برف بر دلِ زمین همانقدر لطیف همانقدر آرام
یک عصرِ دل انگیزدر ایوانِ پر از گل و آب پاشی شده روی صندلی های چوبیِ قدیمی همراه با صدای قِژ قِژِشان و آواز قناری هاتو با چایی در دست وبا آن لبخند جذابت خیره شده ای به گلی که لا به لای موهای بافته ام جا خوش کرده …چایم را بدون قند خوردم بس که شیرین است لبخندت …حرف هایت به دلم مینشینندآرامش دارندمثل نشستن دانه های برف بر دلِ زمین همانقدر لطیف همانقدر آرام