بچه ها زیردلم درد میکنه مثل موقع پریودی طبیعیه یا نه؟
@امیرعلی99 @لوبیا99 @lilikhanoom @جنگلم و..... بقیه
من کلا هدفم از انجام کارای پسر دار شدن این بود ک تمام کارهایی ک به نفع پسر هست رو انجام بدم و نتیجه رو بسپارم ب خدا چون اونقدرا برام مهم نبود پسر بشه چون من خودم دوتا دختر دوس دارم شوهرم پسر ولی میگه همیشه اینا دست خداس دختر پسری و اونم نظر منو داشت ک شرایطش رو رعایت کن هرچی شد .... ولی نمیدونم حکمت خدا چی بود با سه ماه تلاش و کیت و سونو اقدامام تو بدترین شرایط شد و همش به نفع دختر فقط همین ازارم میده میکم کاش میشد من اقدامای بالا رو داشتم و اونموقع هرچی میشد میگفتم من تلاشم رو کردم و نشد ولی اینجوری اگ دختر بشه همش با خودم میگم اقدامام داغون بود و غبطه میخورم هرچند ک با ایمان ضعیفم هنوزم میدونم ک اگ دختر بشه بازم اونم کار خداس ولی خب .........
عزیزم امار پسز دارشدن با یک اقدام۵۵درصده خدا بخواااد و صلاحش باشه مطمعن باش پیشش کاری نداره
راسی من چندروز نبودم اگ‌اشتباه نکنم بیبیت مثبت شدبهت تبریک میگم بازداری خوبی رو داشته باشی انشالله یه بچه سالم باهمون جنسیت دلخواه خدا تو دامنت بذاره
برای ماهم دعاکن♥️
وااااای تبررریک میگم لی لی جوون.....
ما رو تنها ندار و از اقدام هات و رزیم ات بگو....
چقدر امروز روز خووووبی بوووود....خدایا شکرت.....
لوبیا جان نمیدانم ماها چ کار خوبی کرده بودیم که با این گروه و شما اشنا شدیم......من حتی اگه نتیجه دلخواه رو نگیرم خیالم راحته تلاشم رو بر پایه وقت و زحمتی که شما کشیدید رو کردم. خداااا بهت هر چی که میخای بده.....
لی لی جون برای همگی مون دعااااا کن.ـــ
برای لوبیا جووون اختصاصی
بچه هایی که باردارید تیکر بدارید
اره عزیز دلم فدات بشم ایشالا خدا قسمت خودت کنه ماه بعد با یه عالمه اقدام بالا بی بی برامون بزاری پیش خدت هیچ کاری نداره این منم ک ناشکرم من ۱۱سیکل صبح کیتم کمرنگ بود ۶صب .... ۸سیکل ی اقدام داشتم ۲شب ۴۴ساعت بعدش ۱۰سیکل ۸شب ی اقدام و یازده سیکل ۶صب با کیت کمرنگ ی اقدام ....
عزیزم همه چیو بسپار به خدا و نگران نباش ..بخدا ما دو تا خواهر بودیم که مامان و بابام خدایی هییییچ وقت هییییچ وقت به دلشون هم داه نمیدادن بگن چرا پسر نداریم هرکی میگفت بذارید بچه دارشید یه برادر باشه برا خواهراش مامانمو بابام‌میزدن تو ذوقشون ..ولی کاملا ناخواسته و کاملا اتفاقی با جلوگیری طبیعی مادرم باردارشد مامانم گریه میکرد میگفت چرا حامله شدم بچه نمیخوام بخدا پدرم اینقد نارحت بود که دنبال امپول میگشت برا مادرم که سقط کنه ..مامانم کیسه سیمان و کیسه گچ جابه جا میکرد از پله میپرید ولی خداروشکر هیییبیچی نه به خودش نه به بچه آسیب نرسوند بعدش که رفت سونو گفتن پسره..مامانم میگفت بخدا من اصلا ارضا نشدم و فک کنم با پیش آب حامله شده بود ولی چون خواست خدا بود بچه ش پسر شد و با همه کارایی هم که کرد هیچیش نشد..اینارو گفتم که توکلت فقط به خدا باشه ..انشاالله همه چی طبق میل خودت میشه ...ببخشید طولانی شد
