طبق معمول فکر نکرده تصمیم گرفتم

مدیر استارتر

عضویت: 1398/09/19

تعداد پست: 302

چیکار کنم بخدا از صبح انقدر دعا خوندما فقط دارم هودمو فحش میدم

خدایا تو بساز تو بسازی قشنگه...

1399/04/28

|

01:29

مدیر استارتر

عضویت: 1398/09/19

تعداد پست: 302

وا😂

والا

خدایا تو بساز تو بسازی قشنگه...

1399/04/28

|

01:29

مدیر استارتر

عضویت: 1398/09/19

تعداد پست: 302

چیکار کنم دوستان ؟به کارمام پی ام دادم خوند جواب نداد

خدایا تو بساز تو بسازی قشنگه...

1399/04/28

|

01:30

maryamhana

عضویت: 1398/06/02

تعداد پست: 23444

کلید اسرار

عاقبت بی‌صداقتی

ای آن که دیگر ندارمت بدان که همچنان از اعماق وجود دوستت دارم ؛ بدان هرگز توان تکرار خاطرات مشترکمان با شخص دیگری را ندارم؛ من بعد از تو هیچ وقت نخواستم گذرم به کافه‌های فردوسی بخوره؛ بعد از تو همیشه با بغض از میدان کاج رد شدم؛ وقتی بعد از تو رفتم شمال برای اولین‌بار دیگه از نگاه کردن به دریا لذت نبردم؛ دیگه توی تراسی که با هم هزارتا عکس داشتیم پام رو نذاشتم و حس می‌کردم اون خونه‌ای که با ذوق چیده بودیم برام قفسه ولی هنوز همه چیز سرجاشه چون بعد از تو هیچکس سلیقه‌اش مثل تو نشد .دلم خیلی برات تنگ شده برای دیدن صورت قشنگت که نمیدونم خاک سرد و بی‌رحم باهاش چکار کرده؟دلم خیلی برای لمس دست‌های گرمی که زیر خاک سرده تنگ شده.روزهای آخر بابت خیلی چیزها دلگیر بودم و نشد بیام پیشت و برای آخرین بار باهات وداع کنم چون باور نداشتم تو میری و فکر می‌کردم مثل همیشه میای و همه چیز رو از دلم در میاری...چون نشد خداحافظی کنیم داغ دلم هرروز تازه‌تر از قبل میشه حتی تو روز خاکسپاری نشد جمعیت رو کنار بزنم و بیام از ته دل گریه کنم و جیغ بزنم تا کمی سبک بشم و بغصم توی گلوم خفه شد آخه خیلی سخته که حتی نتونی اونقدری که دلت میخواد برای عزیز از دست رفته‌ات گریه کنی تا خالی بشی‌.کاش حداقل به خوابم بیای عزیزان لطفاً ازم نپرسید امضا در مورد چه‌کسی هست. ممنونم

1399/04/28

|

01:33

دکترمریم

عضویت: 1398/10/16

تعداد پست: 9224

کلید اسرار عاقبت بی‌صداقتی

این داستان طمع

1399/04/28

|

01:35

مدیر استارتر

عضویت: 1398/09/19

تعداد پست: 302

کلید اسرار عاقبت بی‌صداقتی

بابا دوره ی آزمایشی بود اصلا قرار نبود این ماه حقوقی بده با اینکه کلی کار میکردم ولی در کل غلط کردم☹😣

خدایا تو بساز تو بسازی قشنگه...

1399/04/28

|

01:36

مدیر استارتر

عضویت: 1398/09/19

تعداد پست: 302

این داستان طمع

اتفاقی شغل دومیه حقوقش کمتر بود و بدون مزایا فقط به خاطر نزدیکیش گفتم برم اینجا

خدایا تو بساز تو بسازی قشنگه...

1399/04/28

|

01:36

maryamhana

عضویت: 1398/06/02

تعداد پست: 23444

بابا دوره ی آزمایشی بود اصلا قرار نبود این ماه حقوقی بده با اینکه کلی کار میکردم ولی در کل غلط کردم☹ ...

منم قبلاً زیاد از این شاخه به اون شاخه می‌پریدم ولی غلطه

ای آن که دیگر ندارمت بدان که همچنان از اعماق وجود دوستت دارم ؛ بدان هرگز توان تکرار خاطرات مشترکمان با شخص دیگری را ندارم؛ من بعد از تو هیچ وقت نخواستم گذرم به کافه‌های فردوسی بخوره؛ بعد از تو همیشه با بغض از میدان کاج رد شدم؛ وقتی بعد از تو رفتم شمال برای اولین‌بار دیگه از نگاه کردن به دریا لذت نبردم؛ دیگه توی تراسی که با هم هزارتا عکس داشتیم پام رو نذاشتم و حس می‌کردم اون خونه‌ای که با ذوق چیده بودیم برام قفسه ولی هنوز همه چیز سرجاشه چون بعد از تو هیچکس سلیقه‌اش مثل تو نشد .دلم خیلی برات تنگ شده برای دیدن صورت قشنگت که نمیدونم خاک سرد و بی‌رحم باهاش چکار کرده؟دلم خیلی برای لمس دست‌های گرمی که زیر خاک سرده تنگ شده.روزهای آخر بابت خیلی چیزها دلگیر بودم و نشد بیام پیشت و برای آخرین بار باهات وداع کنم چون باور نداشتم تو میری و فکر می‌کردم مثل همیشه میای و همه چیز رو از دلم در میاری...چون نشد خداحافظی کنیم داغ دلم هرروز تازه‌تر از قبل میشه حتی تو روز خاکسپاری نشد جمعیت رو کنار بزنم و بیام از ته دل گریه کنم و جیغ بزنم تا کمی سبک بشم و بغصم توی گلوم خفه شد آخه خیلی سخته که حتی نتونی اونقدری که دلت میخواد برای عزیز از دست رفته‌ات گریه کنی تا خالی بشی‌.کاش حداقل به خوابم بیای عزیزان لطفاً ازم نپرسید امضا در مورد چه‌کسی هست. ممنونم

1399/04/28

|

01:37