دختر 34 دایی من 66 اینقدر هم دختر خوشکل نمیدونم چرا زن دوم دایی من شده حالا این دختر دیروز خونه مادر بزرگم بود لباس کوتاه پوشیده بوداومد جلو شوهرم نشست جوری که باسنش کامل معلوم باش به عمد تکونش میداد بعدهم به شوهرم گفت شنیدم شما آموزش رانندگی هم میدین گفت اره خصوصی ولی واس جایی کار نمیکنم گفت من گواهی دارم ولی یادم رفته میشه یادم بدی من آدم حساسی نیستم ولی خیلی خودشو میچسپوند به شوهرم جوری که صدا مادر بزرگم در اومد حالا من نمیخوام شوهرم بره یادش بده به نظر شما چه بهونه ای بیارم که شوهرم حساس نشه وخودشم به دختر بگه وقت ندارم چون شماره شوهرم برداشت؟آخه این دختر تو مغازه داییم کار میکرد اول میخواست زن پسر داییم بشه موفق نشد شد زن دایی من شاید من حساس شدم و اون منظوری نداشته باش ولی دوس ندارم با شوهرم در تماس باش از این چیزا هم بگذریم زن دایی اولی هم ناراحت میشه فکر میکنه من با اون خوبم