جاریمو بیشتر از من دوس دارن چون ۱۲ساله عروسشونه و دخترعموی برادرشوهرمه باهم فامیلن
ب خدا ذره ای برام مهم نیس اما اینکه پشتم بد میگه و خودشون ب گوشم میرسونن حرصم میداد
الان با همشون رابطمو محدود کردم
یعنی جاریم ی چیزم ب شوهرش بگه خانواده ی شوهرم پشت جاریمو میگیرن
اما من ب شوهرم بگم فلان کارو کن اگر بفهمن فقط دخالت میکنند و میخوان من لج کنن و تو زندگیم دخالت کنن
وهمش جلو شوهرم بهم بی احترامی میکنن
اما حرف جاریم همیشه براشون حرف حساب بوده من هرچقدرم ازشون دوری کنم بدتر دخالتاشون بیشتر میشه